کلمه جو
صفحه اصلی

paisley


پارچه ی قلمکار، پارچه ی نارنج و ترنجی، ساخته شده از پشم نرم، کشمیری

انگلیسی به فارسی

ساخته شده از پشم نرم، کشمیری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a soft wool fabric that has an intricately detailed design of curved shapes, or the design itself.

(2) تعریف: a scarf, tie, or the like that is made of this fabric.
صفت ( adjective )
• : تعریف: having a design of paisley, or made of paisley.

• woolen fabric having many colorful curved figures on it; fabric with the paisley design on it
paisley is a special pattern of curving shapes and colours, used especially on fabric.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] منسوج تهیه شده از پشم نرم - کشمیر

جملات نمونه

1. She was wearing wool slacks and a paisley smock.
[ترجمه ترگمان]شلوار گشاد پشمی و یک روپوش ابریشمی paisley پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او پوشیدنی های پشم و کت و شلوار پسته بود

2. The shirts were printed with a paisley pattern.
[ترجمه ترگمان]shirts با الگوی paisley چاپ شده بود
[ترجمه گوگل]این پیراهن با یک الگوی پرپایه چاپ شده بود

3. Paisley claims to speak for the majority of local people.
[ترجمه ترگمان]Paisley ادعا می کند که برای اکثریت مردم محلی صحبت می کند
[ترجمه گوگل]پیزلی ادعا می کند که برای اکثریت مردم محلی صحبت می کند

4. In 195 Paisley and Wylie were charged with causing a disturbance in Donaghadee by preaching through a loud hailer.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۵ Paisley و Wylie متهم به ایجاد مزاحمت در Donaghadee از طریق سخنرانی با صدای بلند شدند
[ترجمه گوگل]در سال 195، پیزلی و ویله توسط موعظه ای با صدای بلند سخن می گویید که موجب اختلال در دونگههدی می شود

5. Paisley and Major Ronald Bunting announced a counter-demonstration.
[ترجمه ترگمان]Paisley و سرگرد رونالد Bunting تظاهرات ضد نفر را اعلام کردند
[ترجمه گوگل]Paisley و Major Ronald Bunting اعلامیه ضد تظاهرات کردند

6. My sister loves paisley.
[ترجمه ترگمان]خواهرم بت paisley را دوست دارد
[ترجمه گوگل]خواهر من پیزلی را دوست دارد

7. Paisley about faced and led the parade around the block so that it now came upon Fisherwick Place from the west.
[ترجمه ترگمان]Paisley در مورد روبرو شدن و رهبری رژه بر روی بلوک به طوری که اکنون از غرب به میدان Fisherwick رسید
[ترجمه گوگل]Paisley در مورد مواجه شد و منجر به رژه در اطراف بلوک به طوری که در حال حاضر بر روی Fisherwick Place از غرب آمد

8. She'd explained to me the origin of the Paisley pattern.
[ترجمه ترگمان]او منشا اثر Paisley را برایم توضیح داده بود
[ترجمه گوگل]او به من منشاء الگوی Paisley را توضیح داد

9. The thin paisley eiderdown feels damp to the touch.
[ترجمه ترگمان]The پر قو، احساس رطوبت را نسبت به لمس احساس می کند
[ترجمه گوگل]مخملی نازک پیزلی به لمس مرطوب است

10. Paisley was developing a distinctive political position which stressed the religious element in the conflict between nationalist and loyalist.
[ترجمه ترگمان]Paisley در حال توسعه یک موقعیت سیاسی متمایز بود که بر عناصر مذهبی در کش مکش میان ملی گرایان و وفاداران تاکید کرد
[ترجمه گوگل]پیزلی در حال توسعه یک موقعیت سیاسی متمایز بود که بر عنصر مذهبی در جنگ میان ناسیونالیست و وفادار تأکید داشت

11. Ian Paisley, is one of the most hard-line Unionists.
[ترجمه ترگمان]ایان Paisley \"یکی از the\" unionists
[ترجمه گوگل]ایان پیزلی یکی از سخت ترین اتحادیه سازان است

12. Paisley asserted that, had he wanted to destroy the Unionist Party, he would have fielded candidates in all the constituencies.
[ترجمه ترگمان]Paisley تاکید کرد که اگر او می خواست حزب اتحاد را از بین ببرد، به نامزدهای انتخاباتی در همه حوزه های انتخاباتی کاندید خواهد شد
[ترجمه گوگل]پزیلی ادعا کرد که اگر او بخواهد حزب اتحادیه را نابود کند، کاندیداها را در همه حوزه های انتخاباتی خواهد داشت

13. Paisley had broken with Kilfedder because he had not been sufficiently outspoken in his criticism of O'Neill.
[ترجمه ترگمان]Paisley با Kilfedder شکسته بود، زیرا به قدر کافی از انتقاد و انتقاد از او انتقاد نکرده بود
[ترجمه گوگل]پیزلی با Kilfedder شکسته بود، زیرا در نقد او از اویل به اندازه کافی سخن نگفته بود

14. After some discussion, Paisley, Wylie, and Foster decided to refuse to pay their fines and to go to gaol.
[ترجمه ترگمان]پس از بحث، Paisley، Wylie، و فاستر تصمیم گرفتند از پرداخت جریمه خود و رفتن به زندان امتناع کنند
[ترجمه گوگل]پس از بحث، پیزلی، ویلی و فاستر تصمیم گرفتند که جریمه خود را پرداخت کنند و به گناه برسند

پیشنهاد کاربران

بُتّه جِقّه


کلمات دیگر: