کلمه جو
صفحه اصلی

rusk


معنی : نان برشته تخممرغ دار، نوعی بیسکویت
معانی دیگر : نان سوخاری، نان برشته تخم مره دار

انگلیسی به فارسی

نان برشته تخم مرغ دار، نوعی بیسکویت


خرگوش، نان برشته تخممرغ دار، نوعی بیسکویت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a slice or piece of bread, toasted or baked until dry and crisp; zwieback.

• slice of sweet bread that is dried and re-baked, zwieback
a rusk is a hard, dry biscuit, especially one that is given to babies.

دیکشنری تخصصی

[صنایع غذایی] سوخاری : نانی که پس از پخت و ورقه ورقه کردن دوباره حرارت داده می شود تا خشک شود و به صورت برشهای خشک اسفنجی در آید

مترادف و متضاد

نان برشته تخم مرغ دار (اسم)
rusk

نوعی بیسکویت (اسم)
rusk

جملات نمونه

1. Emma broke off a bit of rusk and gave it to Jacinta, who was teething.
[ترجمه ترگمان]اما کمی مکث کرد و آن را به Jacinta داد که در حال دندون درآوردن بود
[ترجمه گوگل]اما کمی برف را از هم جدا کرد و آن را به ژیینتا داد

2. The baby chewed on a rusk.
[ترجمه ترگمان]بچه در حال جویدن تکه نان قندی بود
[ترجمه گوگل]کودک بر روی روک جویدن

3. Rusk follows his two couples through developing their designs, hiring a contractor, beginning construction and ending the project.
[ترجمه ترگمان]Rusk از طریق توسعه طرح های خود، استخدام یک پیمان کار، شروع ساخت و پایان دادن به پروژه، از دو زوج خود پیروی می کند
[ترجمه گوگل]روسک از دو زوج خود از طریق طراحی طرح های خود، استخدام یک پیمانکار، شروع به ساخت و ساز و پایان دادن به پروژه پیروی می کند

4. The other was Dean Rusk, assistant secretary of state for Far Eastern affairs.
[ترجمه ترگمان]دیگری دین Rusk، دستیار وزیر ایالتی در امور خاور دور بود
[ترجمه گوگل]دیگر دین روسک، معاون وزیر امور خارجه برای امور خاور دور بود

5. Dean Rusk, deputy under secretary of state at the time, heralded the change in his characteristically bland style.
[ترجمه ترگمان]دین Rusk، معاون وزیر کشور در آن زمان، این تغییر را به سبک ویژه خود اعلام کرد
[ترجمه گوگل]Dean Rusk، معاون وزیر امور خارجه در آن زمان، تغییراتی را در سبک شخصیتانگیز او بیان کرد

6. Johnson, Rusk, and the Kennedy aides who had stayed with Johnson consistently refused to negotiate.
[ترجمه ترگمان]جانسون، Rusk، و دستیاران کندی که با جانسون زندگی کرده بودند، به طور مداوم از مذاکره خودداری کردند
[ترجمه گوگل]جانسون، روسک و کمکهای کندی که با جانسون ماندند، دائما از مذاکره خودداری کردند

7. Dean Rusk continued to support the policy, and the military had asked for 200, 000 more troops to pursue it.
[ترجمه ترگمان]دین Rusk به حمایت از این سیاست ادامه داد و ارتش خواستار ۲۰۰ هزار سرباز دیگر شد تا آن را دنبال کنند
[ترجمه گوگل]دین روسک همچنان به حمایت از این سیاست ادامه داد و ارتش برای 200 و 000 نیروی بیشتر خواستار آن شده بود

8. Claire Rusk, a shopper in Alexandria, Virginia, says she is changing her holiday spending habits this year because of the economic crisis, even though her nine-year-old son expects Christmas as usual.
[ترجمه ترگمان]کلیر Rusk، یکی از خریداران ویرجینیا، ویرجینیا می گوید که او امسال به دلیل بحران اقتصادی در حال تغییر عادت های تعطیلات خود است، با وجود اینکه پسر نه ساله او انتظار کریسمس را دارد
[ترجمه گوگل]کلر روسک، یک خریدار در اسکندریه، ویرجینیا، میگوید که در سال جاری به دلیل بحران اقتصادی، عادتهای شغلی خود را تغییر داده است، حتی اگر پسر 9 ساله او کریسمس را به طور معمول انتظار داشته باشد

9. Rusk has done a lot with State; but no one dealt with CIA.
[ترجمه ترگمان]Rusk کاره ای زیادی با دولت انجام داده، اما هیچ کس با سی آی ای معامله نکرده
[ترجمه گوگل]راسک بسیار با دولت بوده است؛ اما هیچ کس با سیا برخورد نکرده است

10. And Rusk is not alone.
[ترجمه ترگمان]و Rusk تنها نیست
[ترجمه گوگل]و راز تنها نیست

11. Maria, aged 18 months, would drink milk only with a rusk mashed up in her bottle.
[ترجمه ترگمان]ماریا که ۱۸ ماه داشت، فقط با یک تکه نان برشته شده در بطری شیر می خورد
[ترجمه گوگل]ماریا، 18 ماهه، تنها با یک روک خرد شده در بطریش شیر می بخشد

12. In 19 advances in smelting technology led to the closing of the furnace at the Rusk prison.
[ترجمه ترگمان]در ۱۹ سال گذشته، این فن آوری منجر به تعطیلی کوره در زندان Rusk شد
[ترجمه گوگل]در 19 پیشرفت در تکنولوژی ذوب منجر به بسته شدن کوره در زندان روسک شد

13. Johnson himself picked the targets at luncheon meetings every Tuesday with McNamara, Rusk, and Rostow.
[ترجمه ترگمان]خود جانسون، هر سه شنبه، با مک نامارا، Rusk، و Rostow، در جلسات ناهار حاضر شد
[ترجمه گوگل]جانسون هر هفته سه شنبه با McNamara، Rusk و Rostow اهداف را در جلسات ناهار برگزار می کند

14. This grove was once home to theoldest known bristlecone, Prometheus, but in 196 a graduate student namedDonald Rusk Currey was studying tree ring data and got his drill bit stuck inthe tree.
[ترجمه ترگمان]این بیشه زمانی به خانه theoldest، پرو مته معروف بود، اما در سال ۱۹۶ یک دانشجوی کارشناسی ارشد به نام namedDonald کوری در حال مطالعه داده های حلقه درخت بود و مته دریل خود را در درخت گیر کرد
[ترجمه گوگل]این گوزن زمانی به خانه ی برادلیون معروف شناخته شد که پرومتئوس بود، اما در سال 196 یک دانش آموز تحصیلات تکمیلی به نام دونالد روسک کوری در حال مطالعه داده های حلقه درختی بود و درخت درختی او را گرفت


کلمات دیگر: