1. Butter soon goes / turns rancid in this heat.
[ترجمه ترگمان]کره به زودی در این گرما فاسد می شود
[ترجمه گوگل]کره به زودی در این گرما می آید / تبدیل می شود
2. Rancid oil will taint the flavour.
[ترجمه ترگمان]روغن Rancid طعم آن را لکه دار خواهد کرد
[ترجمه گوگل]روغن نارنگی عطر و طعم را از بین می برد
3. There was a rancid smell coming from the kitchen.
[ترجمه ترگمان]بوی ترشیده از آشپزخانه می امد
[ترجمه گوگل]یک بوی تند و زننده از آشپزخانه وجود داشت
4. Butter is perishable and can go rancid.
[ترجمه ترگمان]کره فاسد شدنی و فاسد شدنی است
[ترجمه گوگل]کره فاسد می شود و می تواند گرسنه باشد
5. We all know that fats spoil by becoming rancid.
[ترجمه ترگمان]همه ما می دانیم که چربی با فاسد شدن فاسد می شود
[ترجمه گوگل]همه ما می دانیم که چربی ها از طریق غرق شدن می شوند
6. The butter has gone / turned rancid.
[ترجمه ترگمان]کره فاسد شده است \/ فاسد شده
[ترجمه گوگل]کره رفته است
7. It was malodorous, peculiarly rancid, sulphurous.
[ترجمه ترگمان]این بوی بد بو و گوگردی بود
[ترجمه گوگل]این خجالت آور بود، به طرز عجیبی گشنیز، سولفور
8. His mouth felt like something rancid had curled up inside and he silently cursed the demon booze.
[ترجمه ترگمان]دهانش مثل بویی متعفن از داخل جمع شده بود و او بی صدا مشروبات شیطانی را نفرین می کرد
[ترجمه گوگل]دهان او مانند چیزی بود که ناراحت شده بود و درون آن پیچ خورده بود و او سکوت سحر و جادو را لعنت می کرد
9. Woke up with a rancid headache.
[ترجمه ترگمان] با یه سردرد فاسد از خواب بیدار شدم
[ترجمه گوگل]یک سردرد ضعیف را بیدار کرد
10. That is, the fat content becomes rancid, which can lead to fish deaths.
[ترجمه ترگمان]یعنی، محتوای چربی فاسد شده، که می تواند منجر به مرگ ماهی شود
[ترجمه گوگل]به این معناست که محتوای چربی شکسته است، که می تواند منجر به مرگ ماهی شود
11. The oats looked firm and fresh, but were rancid.
[ترجمه ترگمان]جو جو محکم و شاداب به نظر می رسید، اما فاسد شده بود
[ترجمه گوگل]جو از نظر جامع و تازه، اما ناراحت شد
12. Why is this so? Fat becomes rancid over time.
[ترجمه ترگمان]چرا این طور است؟ چاق در زمان فاسد می شود
[ترجمه گوگل]چرا اینطور است؟ چربی در طول زمان از بین می رود
13. A shefiend's whiteness under her rancid rags.
[ترجمه ترگمان]سفیدی سفیدی در زیر لباس های rancid
[ترجمه گوگل]سفید بودن شفیندننده زیر چروکهای تند و تیز خود
14. The grocer took back the rancid butter.
[ترجمه ترگمان]بقال غذاهای فاسد را پس گرفت
[ترجمه گوگل]سبزیجات سرخ شده را برگردانید
15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!