کلمه جو
صفحه اصلی

quill


معنی : خار، تیغ جوجه تیغی، قلم پر، ساقه تو خالی پر، چین دادن
معانی دیگر : شاه پر، شهپر، پر بزرگ، شهبال، دسته ی پر (که از آن قلم می ساختند)، ساقه ی پر (رجوع شود به: تصویر: feather)، (جوجه تیغی) تیغ، (ساخته شده از ساقه ی پر) قلم، مضراب، زخمه، نی لبک، (بافندگی) دوک، بوبین، ماسوره، قرقره، میله ی توخالی، ساقه ی توخالی، (پارچه را) لوله لوله کردن و دوختن، چین لوله ای دادن، (ریسمان) دور دوک یا ماسوره پیچیدن، از پر پوشاندن، پرپوش کردن، (مثلا با تیغ جوجه تیغی) سوراخ کردن، پر کندن، پر بلند بال پرنده، پر کندن از

انگلیسی به فارسی

پر بلند بال پرنده، ساقه تو خالی پر، تیغ جوجه تیغی، قلمپر، چین دادن، پر کندن از


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a bird's feather, esp. a long wing or tail feather.

(2) تعریف: such a feather, as of a goose, used as a writing implement by dipping the hard, hollow portion into ink.

(3) تعریف: one of the sharp hollow spines of such mammals as the hedgehog or porcupine.
مشابه: spine

(4) تعریف: a spool or spindle upon which yarn or thread can be wound.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: quills, quilling, quilled
مشتقات: quill-like (adj.)
(1) تعریف: to wind (yarn or thread) on a quill.

(2) تعریف: to cause (fabric) to have ridges or pleats, esp. about the edges.

• long feather; pen made from a feather; hollow spine found on some animals (i.e. porcupines)
a quill is a pen made from a bird's feather. quills are not used very much now.
a bird's quills are the large, stiff feathers on its wings and tail.
a porcupine's quills are the long, stiff, sharp points on its body.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] ماسوره پود - محور توخالی - چین دادن
[ریاضیات] محور تو خالی، ماسوره

مترادف و متضاد

خار (اسم)
fluke, prickle, acicula, thorn, bur, thistle, bramble, quill, goad, prick, sting, barb, jag, teasel, teazle

تیغ جوجه تیغی (اسم)
quill

قلم پر (اسم)
quill

ساقه تو خالی پر (اسم)
quill

چین دادن (فعل)
quill, shirr, wrinkle, furbelow, corrugate

جملات نمونه

1. pure quill
واقعا خوب،عالی،اصیل

2. He wrote with a quill.
[ترجمه ترگمان]با یک قلم پر نامه نوشت
[ترجمه گوگل]او با چاقو نوشت

3. She dipped a quill in ink, then began to write.
[ترجمه ترگمان]قلم پر را در جوهر فرو برد و شروع به نوشتن کرد
[ترجمه گوگل]او قاشق را به جوهر فرو ریخت و سپس شروع به نوشتن کرد

4. Benjamin borrowed a quill and a piece of parchment and copied the verse down, word for word.
[ترجمه ترگمان]بنجامین یک قلم پر و یک تکه کاغذ پوستی قرض گرفت و متن را روی یک کلمه نوشت
[ترجمه گوگل]بنجامین یک قرعه کشی و یک قطعه پوست را قرض گرفت و این آیه را به صورت کلمه ای کپی کرد

5. Then he would put his quill pens aside and consider an honest job of work.
[ترجمه ترگمان]سپس قلم پرش را کنار می گذاشت و کار شرافتمندانه خود را در نظر می گرفت
[ترجمه گوگل]سپس او قلم های قلع خود را کنار گذاشت و کار شایسته ای از کار انجام داد

6. Where the quill of the second fell there was silver and its bearer was the second to return.
[ترجمه ترگمان]جایی که قلم پرش دوم افتاد نقره بود و حامل آن دومین بار بود که بر می گشت
[ترجمه گوگل]جایی که قله دوم قرمز بود نقره بود و حامل آن دومین بازگشت بود

7. Quill was summoned to appear before a grand jury, though it found no reason to indict him.
[ترجمه ترگمان]قلم قلم را برای دادگاه احضار کردند، هر چند که دلیلی برای متهم کردنش پیدا نکرد
[ترجمه گوگل]کویل به علت حضور هیئت منصفه بزرگ احضار شد، هرچند هیچ دلیلی برای محاکمه او پیدا نکرد

8. Quill is a lead plaintiff in one of the most important, emotional cases to come before the high court in 199
[ترجمه ترگمان]\"Quill\" شاکی پیشگام در یکی از مهم ترین و emotional موارد است که در سال ۱۹۹ به دادگاه عالی وارد شد
[ترجمه گوگل]Quill یک مدافع اصلی در یکی از مهمترین موارد عاطفی است که قبل از دادگاه عالی در سال 199 آمده است

9. Other questions - did he have a quill pen, and therefore a supply of ink?
[ترجمه ترگمان]سوال های دیگر: قلم پر دار داشت و به همین دلیل یک منبع جوهر؟
[ترجمه گوگل]سؤال های دیگر - آیا او یک قلم قلعه داشت، و به همین دلیل عرضه جوهر؟

10. The quill nib produces a crisper line as a result.
[ترجمه ترگمان]قلم قلم به عنوان نتیجه یک خط تولید کننده را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]ناقوس نخود در نتیجه یک خط قرمز را تولید می کند

11. On June 2199 Andrew James Quill was born.
[ترجمه ترگمان]در ماه ژوئن Andrew James به دنیا آمد
[ترجمه گوگل]در ژوئن 2199، اندرو جیمز کویل متولد شد

12. His books, wand, parchment, and quill the floor and his ink bottle smashed on the topmost.
[ترجمه ترگمان]کتاب ها، چوبدستی، کاغذ پوستی و قلم پر او روی زمین افتاده بود
[ترجمه گوگل]کتابهای او، جادوگر، پرمنگن، و سرخ کردن کف و بطری جوهر او در بالای آن شکست خورده است

13. Quill Spray manacost no longer goes up per level.
[ترجمه ترگمان]قلم Spray \"manacost\" دیگر به ازای هر سطح بالا نمی رود
[ترجمه گوگل]اسپری مانوئل Quill اسپری دیگر در هر سطح افزایش می یابد

14. Hermione sighed and laid down her quill.
[ترجمه ترگمان]هرمیون آه کشید و قلم پرش را کنار گذاشت
[ترجمه گوگل]هرمیون آهی کشید و سرش را پایین انداخت

15. The open end of the quill hole terminates in a Morse toper in which a lathe center, or various tools such as drills, can be held.
[ترجمه ترگمان]پایان باز این سوراخ در یک toper مورس به پایان می رسد که در آن یک مرکز تراش یا ابزار مختلف مانند دریل را می توان در آن نگه داشت
[ترجمه گوگل]در پایان باز از سوراخ تیغ جوجه تیغی خاتمه در یک باده گسار مورس که در آن یک مرکز ماشین تراش، ماشین ابزار، مکانیکی و یا مانند مته، می تواند برگزار شود

اصطلاحات

pure quill

واقعاً خوب، عالی، اصیل



کلمات دیگر: