1. a jury mast
دکل موقتی
2. at the mast (or at mast)
در عرشه ی اصلی کشتی،زیر دکل اصلی
3. before the mast
(قدیمی) ناوی گری،(خدمت) به عنوان ملوان،ملوانی
4. to douse a mast
دکل کشتی را پایین آوردن
5. the rake of the mast
کجی دکل
6. nail one's colors to the mast
آشکارا و قویا خط مشی خود را اعلان کردن
7. during mourning flags are at half mast
در دوران سوگواری پرچم ها نیمه افراشته اند.
8. he spent two years before the mast
او دو سال ملوانی کرد.
9. they roped the disobedient sailor to the mast
ملوان نافرمان را به دکل کشتی طناب پیچ کردند.
10. The sails are bound to the mast with cord.
[ترجمه ترگمان]بادبان ها را با طناب به دکل بسته اند
[ترجمه گوگل]بادبانها به سیم پیچ با سیم وصل می شوند
11. The movement of the ship caused the mast to sway from side to side/backwards and forwards.
[ترجمه ترگمان]حرکت کشتی باعث شد که تیرک از پهلو به عقب و عقب متمایل شود
[ترجمه گوگل]حرکت کشتی باعث شد که ماشه از طرف به عقب / عقب و جلو حرکت کند
12. Flags were flown at half mast on the day of his funeral.
[ترجمه ترگمان]پرچم ها در روز خاک سپاری خود بر سر دکل فرود آمدند
[ترجمه گوگل]پرچم ها در نیمه مأموریت در روز مراسم خاکسپاری او پرواز می کردند
13. Flags were flying at half mast on all public buildings.
[ترجمه ترگمان]پرچم ها در نیمی از دکل ها در تمام ساختمان های عمومی پرواز می کردند
[ترجمه گوگل]پرچم ها در نیمه ماست در تمام ساختمان های عمومی پرواز می کردند
14. Flags were flying on every mast.
[ترجمه مسیح] پرچم ها بر فراز هر دکل در باد تکان میخوردند.
[ترجمه ترگمان]پرچم ها در هر دکل پرواز می کردند
[ترجمه گوگل]پرچم ها بر روی هر ماست پرواز می کردند
15. There is a seagull perched atop the mast.
[ترجمه ترگمان]یک مرغ دریایی بالای دکل دیده می شود
[ترجمه گوگل]ماهیان دریایی در بالای ماست وجود دارد
16. Another man is needed to sway the mast up.
[ترجمه ترگمان]یک مرد دیگر لازم است که دکل را به بالا هدایت کند
[ترجمه گوگل]مرد دیگری نیاز است تا انفجار را بشکند