کلمه جو
صفحه اصلی

jersey


معنی : پارچه کشباف، زیر پیراهن کشباف
معانی دیگر : پارچه ی کشباف (از پنبه یا پشم و غیره)، پیراهن کشباف (بی دکمه - ویژه ی ورزشکاران و ملوانان)، جزیره ی جرزی (یکی از جزایر متعلق به انگلیس واقع در دریای مانش - 117 کیلومتر مربع)

انگلیسی به فارسی

پارچه کشباف، زیر پیراهن کشباف


جرس، پارچه کشباف، زیر پیراهن کشباف


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: jerseys
مشتقات: jerseyed (adj.)
(1) تعریف: a pullover knitted shirt, as is often worn by athletes.

(2) تعریف: the fabric from which such a garment is made.

(3) تعریف: (cap.) a dairy cow of a tan-coated breed developed for rich milk.

• british island in the english channel; new jersey (informal)
machine knitted fabric; close-fitting article of clothing made from a knitted fabric (sweater, skirt, etc.)
a jersey is a knitted garment that covers the upper part of your body and your arms. you pull it on over your head.
jersey is a knitted fabric used to make clothing.

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] جرزی ؛ نژاد شیری گاو
[فوتبال] پیراهن ورزشی
[نساجی] ژرسه - بافت ژرسه - پارچه ژرسه - پارچه کشباف ساده

مترادف و متضاد

پارچه کشباف (اسم)
jersey

زیر پیراهن کشباف (اسم)
jersey

جملات نمونه

1. His grey jersey and trousers were sodden with the rain.
[ترجمه ترگمان]پیراهن خاکستری و شلوارش خیس از باران بود
[ترجمه گوگل]پیراهن خاکستری او و شلوارها با باران خشک شدند

2. His jersey was left in tatters.
[ترجمه ترگمان]پیراهنش پاره پاره شده بود
[ترجمه گوگل]پیراهن او را در جیبش گذاشته بود

3. They were dressed alike in blue jersey and knickers.
[ترجمه ترگمان]لباس زیر آبی و زیر شلواری به تن داشتند
[ترجمه گوگل]آنها به طور یکسان در پیراهن آبی و لباس زیر لباس لباس پوشیدند

4. He wears a cotton jersey when he plays football.
[ترجمه ترگمان]وقتی فوتبال بازی می کند پیراهن نخی می پوشد
[ترجمه گوگل]او زمانی که فوتبال بازی می کند، پیراهن نخ را می پوشد

5. The jersey is a comfortable fit?not too tight and not too loose.
[ترجمه ترگمان]پیرهن جای راحتیه؟ نه خیلی محکم و نه خیلی شل
[ترجمه گوگل]جرس راحت است؟ نه خیلی تنگ و نه خیلی سست

6. The jersey has no buttons and has to be pulled over your head.
[ترجمه ترگمان]پیرهن هیچ دکمه ای نداره و باید روی سرت کشیده بشه
[ترجمه گوگل]جرس دارای دکمه نیست و باید بر روی سر شما کشیده شود

7. He arrived in San Francisco, having left New Jersey on January 19th.
[ترجمه ترگمان]او در ۱۹ ژانویه وارد سان فرانسیسکو شد و در ۱۹ ژانویه از نیوجرسی جدا شد
[ترجمه گوگل]او در سن 19 سپتامبر در نیوجرسی جان خود را از دست داد

8. Governor William Livingston addressed the New Jersey Assembly.
[ترجمه ترگمان]فرماندار ویلیام لیوینگستون به مجلس جدید نیوجرسی صحبت کرد
[ترجمه گوگل]ویلیام لیوینگستن، فرماندار، به مجمع نیوجرسی سخنرانی کرد

9. A shirt and jersey and an ordinary pair of trousers will do nicely, thank you.
[ترجمه ترگمان]یک پیراهن و پیرهن و یک جفت شلوار معمولی هم خوب می شود، متشکرم
[ترجمه گوگل]پیراهن و پیراهن و جوراب معمولی شلوار به خوبی انجام می شود، از شما سپاسگزارم

10. The elbows of your jersey are worn I'll need to patch them.
[ترجمه ترگمان]آرنج هایش وصله، باید آن ها را وصله پینه کنم
[ترجمه گوگل]آرنج جرس شما پوشیده شده است و من باید آنها را پچ کنید

11. Sheila had come to dinner in a black jersey top.
[ترجمه ترگمان]شیلا \"برای شام تو یه تاپ مشکی\" اومده بود سر میز شام
[ترجمه گوگل]شیلا در شلوار جینی مشغول غذا بود

12. They dug up their New Jersey garden and moved it lock, stock, and barrel back home.
[ترجمه ترگمان]آن ها باغ نیو جرسی را کندند و آن را قفل کردند، سهام، دام و بشکه را به خانه باز کردند
[ترجمه گوگل]آنها باغ نیوجرسی خود را کاشته بودند و قفل، سهام و بشکه را به خانه برگشتند

13. The jersey has his name stitched across the back.
[ترجمه ترگمان] جرسی، اسمش رو روی پشتش بخیه زده
[ترجمه گوگل]نام دامنه نام خود را در سراسر پشت سر گذاشته است

14. She dressed Louis in his best blue jersey.
[ترجمه ترگمان]اون \"لوئیس\" بهترین پیرهن آبی - ش رو پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او لباس لوئیس را در بهترین جیرای آبی پوشید

پیشنهاد کاربران

پیراهن ورزشی

پیراهن ورزشی که بازیکنان فوتبال آمریکایی به تن میکنن

۱ - نوعی پلیور پشمی یا پنبه ای سنتی ماشین بافت ( نه دستباف )
Knitted clothing with long sleeves made out of wool or cotton
۲ - پیراهن ورزشی
A shirt worn by members of sports teams

پارچه کشباف


کلمات دیگر: