کلمه جو
صفحه اصلی

edging


معنی : لبه، طره، لبه گذاری، سجاف
معانی دیگر : حاشیه، کناره، مرز، جدول

انگلیسی به فارسی

لبه، لبه‌گذاری


لبه، لبه گذاری، طره، سجاف


انگلیسی به انگلیسی

• something which forms an edge (as in a border, fringe, frill, decoration, etc.)
an edging is something that is put along the sides of something else to make it look attractive.

اسم ( noun )
• : تعریف: something that constitutes, or is placed along, an edge or border to protect, decorate, or define it.
مشابه: border, trim

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] لبه کشی
[نساجی] لبه - حاشیه گذاری

مترادف و متضاد

لبه (اسم)
border, edge, margin, point, mouthpiece, track, fringe, verge, lip, hem, rim, edging, ledge, margent, brim, marge, ridge, spike, rand, selvage, selvedge, welt

طره (اسم)
brink, end, crest, extremity, tuft, edging, brim, tress, lock of hair, ringlet

لبه گذاری (اسم)
edging

سجاف (اسم)
fringe, list, hem, edging, tuck

جملات نمونه

1. In the election he succeeded in edging his opponent out by a small margin.
[ترجمه ترگمان]او در انتخابات موفق شد حریف خود را با حاشیه کوچکی کنار بکشد
[ترجمه گوگل]در انتخابات او موفق به رها کردن حریف خود را با یک حاشیه کوچک

2. Our car is edging down upon theirs.
[ترجمه ترگمان] ماشین ما داره به سمت اونا میره
[ترجمه گوگل]ماشین ما بر روی آنها برهنه است

3. The boat,coming in too close,jarred against the protective edging of the harbour wall.
[ترجمه ترگمان]قایق که خیلی نزدیک به نظر می رسید، از زیر لبه محافظ دیوار کنار دیوار برخورد کرد
[ترجمه گوگل]قایق، که در حال نزدیک شدن است، در برابر لبه محافظ دیوار بندر گشود

4. Edging to within hearing, he called softly, 'Hello Anna'.
[ترجمه ترگمان]و آهسته گفت: سلام آنا
[ترجمه گوگل]او به آرامی گفت: 'سلام آنا'

5. Homemade goods are edging out imported foreign goods.
[ترجمه ترگمان]کالاهای خانگی در حال خروج از کالاهای وارداتی خارجی هستند
[ترجمه گوگل]کالاهای خانگی کالاهای وارداتی خارجی را می ریزند

6. The stand-up edging prevents soil from falling on the path.
[ترجمه ترگمان]مقاومت در حال رشد مانع از افتادن خاک بر روی جاده می شود
[ترجمه گوگل]لبه پشتی جلوگیری از افتادن زمین از مسیر است

7. The ship is edging in with the coast.
[ترجمه ترگمان]کشتی در کنار ساحل در حال قدم زدن است
[ترجمه گوگل]کشتی در ساحل در حال حرکت است

8. Tim was edging away from the crowd.
[ترجمه ترگمان]تیم از جمعیت فاصله گرفته بود
[ترجمه گوگل]تیم از جمعیت دور شد

9. Hide the brackets by adding an edging of deep wallpaper border - backing it with stiff card for extra durability.
[ترجمه ترگمان]داخل پرانتز را با اضافه کردن یک لبه از مرز کاغذدیواری عمیق پنهان کنید - از آن با یک کارت محکم برای دوام بیشتر استفاده کنید
[ترجمه گوگل]براکت ها را با اضافه کردن یک لبه مرز تصویر زمینه عمیق پنهان کنید - با کارت سخت برای دوام بیشتر آن را پشتیبانی کنید

10. Then install some form of perimeter edging: path-edging stones or brick pavers, for example, set in concrete.
[ترجمه ترگمان]سپس نوعی از edging محیطی را نصب کنید: برای مثال، سنگ - یا آجرهای نما، برای مثال، در بتن قرار داده شوند
[ترجمه گوگل]سپس برخی از انواع لبه های اطراف را نصب کنید: برای مثال، سنگهای سنگی یا سنگ آهنی، بتن ریزی شده اند

11. They would be ideal for edging mixed borders or bedding schemes.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای ایجاد مرزه ای ترکیبی و یا طرح های خواب خوب ایده آل خواهند بود
[ترجمه گوگل]آنها برای ترک کردن مرزهای مخلوط یا طرح های ملافه مناسب می باشند

12. The ship is edging down.
[ترجمه ترگمان]کشتی در حال پایین رفتن است
[ترجمه گوگل]کشتی پایین رفته است

13. Inflation is edging up.
[ترجمه ترگمان]تورم در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]تورم در حال پیشرفت است

14. She swallowed and closed her eyes, edging herself forward inch by inch.
[ترجمه ترگمان]آب دهانش را قورت داد و چشمانش را بست، و یک اینچ به جلو خیز برداشت
[ترجمه گوگل]او بلعیده و چشمانش را بسته است، و خودش را به سمت در اینچ در میآورد


کلمات دیگر: