1. hot pepper
فلفل تند
2. to pepper the soup
به آبگوشت فلفل زدن
3. he likes pepper of all things
او میان همه ی چیزها فلفل را دوست دارد.
4. to shake pepper on food
روی خوراک فلفل پاشیدن
5. a salt shaker and a pepper shaker
فلفل دان و نمکدان
6. Brush the aubergines with oil, add salt and pepper, and bake till soft. Meanwhile, heat the remaining oil in a heavy pan.
[ترجمه ترگمان]برس را با روغن مخلوط کنید، نمک و فلفل بریزید و پخت کنید تا نرم شود در عین حال، گرمای باقی مانده در یک ماهی تابه سنگین را گرم کنید
[ترجمه گوگل]بابونه را با روغن بریزید، نمک و فلفل را اضافه کنید و آن را نرم کنید تا پخته شود در همین حال، روغن باقی مانده را در یک ظرف سنگین گرم می کند
7. He put some pepper on his steak.
[ترجمه ترگمان] یه مقدار فلفل توی استیک - ش گذاشت
[ترجمه گوگل]او فلفل را روی استیک خود گذاشت
8. I bedashed a salad with pepper before dinner.
[ترجمه ترگمان]قبل از شام یه سالاد با فلفل زدم
[ترجمه گوگل]من سالاد را با فلفل قبل از شام امتحان کردم
9. I'd like to add some pepper to the bean curd.
[ترجمه ترگمان]دلم می خواهد مقداری فلفل به خمیر لوبیا اضافه کنم
[ترجمه گوگل]من می خواهم برخی از فلفل را به شکل تهیه لوبیا اضافه کنم
10. You don't have to pepper the soup.
[ترجمه ساری] شما مجبور نیستی فلفل به سوپ اضافه کنی
[ترجمه ترگمان]تو مجبور نیستی سوپ فلفلی
[ترجمه گوگل]شما لازم نیست که به فلفل سوپ
11. The officers blasted him with pepper spray.
[ترجمه ترگمان]افسران با اسپری فلفل به او حمله کردند
[ترجمه گوگل]افسران او را با اسپری فلفل کوبیدند
12. This might need some salt and pepper.
[ترجمه ترگمان]این کار ممکن است به کمی نمک و فلفل نیز نیاز داشته باشد
[ترجمه گوگل]این ممکن است نیاز به برخی از نمک و فلفل
13. He put some pepper in the bowl.
[ترجمه ترگمان]مقداری فلفل در کاسه ریخت
[ترجمه گوگل]او فلفل را در کاسه قرار داده است
14. He burned his tongue with red pepper.
[ترجمه ترگمان]زبانش را با فلفل سرخ سوزاند
[ترجمه گوگل]او زبان خود را با فلفل قرمز سوزاند
15. Shall I grind a little black pepper over your pizza?
[ترجمه ترگمان]میتونم یه کم فلفل سیاه روی پیتزا تو بزنم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم یک فنجان سیاه کمی بیش از پیتزا خود را تمیز کنم؟
16. Ginger, nutmeg, cinnamon, pepper and cloves are common spices.
[ترجمه ترگمان]زنجبیل، جوز هندی، دارچین، فلفل و میخک نوعی ادویه معمولی هستند
[ترجمه گوگل]زنجبیل، ماکارونی، دارچین، فلفل و میخک دارای ادویه جات معمولی هستند
17. I often sauce meat with pepper.
[ترجمه ترگمان]من اغلب گوشت را با فلفل کبابی می کنم
[ترجمه گوگل]من اغلب گوشت را با فلفل پختم
18. Peel off the blackened skin, flatten the pepper out and trim it into edible pieces.
[ترجمه ترگمان]پوست سیاه شده را از بین ببرید، فلفل را صاف کنید و آن را به قطعات خوراکی تبدیل کنید
[ترجمه گوگل]پوست پوست سیاه پوست را پوست کنده، فلفل را صاف کنید و آن را به قطعات خوراکی تقسیم کنید