1. He was dozing in the hammock when I called.
[ترجمه ترگمان]وقتی زنگ زدم او روی ننو چرت می زد
[ترجمه گوگل]وقتی که من تماس گرفتم، در حمور بودم
2. We anchored the hammock to the tree.
[ترجمه ترگمان]گهواره را به درخت بستیم
[ترجمه گوگل]ما کلبه را به درخت وصل کردیم
3. He tried to still the swaying of the hammock.
[ترجمه محمد صادق حسنی] او سعی کرد که نوسان گهواره را آرام کند
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد که همچنان تاب تحمل گهواره سفری را داشته باشد
[ترجمه گوگل]او سعی کرد هنوز هم نوازش بانو
4. The old man is sleeping in a hammock hanging between two trees.
[ترجمه محمد صادق حسنی] پیرمرد در گهواره ای که به دو درخت آویزان می باشد؛ خوابیده است.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد در ننو خوابیده و بین دو درخت آویزان است
[ترجمه گوگل]پیرمرد در دوزخ بین دو درخت نشسته است
5. We slung a hammock between two trees.
[ترجمه ترگمان]یک ننو بین دو درخت آویزان کردیم
[ترجمه گوگل]ما دو وعده بین دو درخت را پرتاب می کنیم
6. A hammock swings between the two trees.
[ترجمه ترگمان]یک ننو بین دو درخت تاب می خورد
[ترجمه گوگل]نوسان باغبانی بین دو درخت
7. It looked just like a sailor's hammock made out of toilet paper, cotton wool and string.
[ترجمه ترگمان]مثل ننو به نظر می رسید که از روی کاغذ توالت و نخ پنبه درست شده باشد
[ترجمه گوگل]آن را مانند یک بانوی دریانورد ساخته شده از کاغذ توالت، پشم و رشته به نظر می رسید
8. Filled with relief, I got out of the hammock to greet him.
[ترجمه ترگمان]از جایش بلند شدم و از ننو بیرون آمدم تا به او خوش آمد بگویم
[ترجمه گوگل]پر از امداد، من از حمور خارج شدم تا او را خوشامد بگویم
9. He is lifted from the hammock to the canoe and his harpoon, food and duffel bag are placed beside him.
[ترجمه ترگمان]از ننو به قایق و زوبین و food که در کنارش قرار گرفته اند، بلند می شود
[ترجمه گوگل]او از بانوبه به قایقرانی برداشته شده و هارپون آن، کیسه غذا و دوفل کنار او قرار گرفته است
10. I lay in the swaying hammock.
[ترجمه ترگمان]من روی ننو تاب خوردم
[ترجمه گوگل]من در جارو شکارچی قرار می گیرم
11. The hammock she had given up weeks ago; she could not have got out of it if she had got in.
[ترجمه ترگمان]همان طور که چند هفته پیش از او جدا شده بود، نمی توانست از این مخمصه خلاص شود
[ترجمه گوگل]حمزه که چند هفته پیش داده بود؛ او نمیتوانست از آن بیرون بیاید اگر او وارد شده بود
12. They sat close together in the hammock, holding hands.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حالی که دست ها را در دست گرفته بودند کنار هم نشستند
[ترجمه گوگل]آنها با هم در حمام نشسته بودند، دست ها را نگه دارند
13. That night I lay again in the kitchen hammock with the lights out and everyone else asleep.
[ترجمه ترگمان]آن شب دوباره در ننو دراز کشیدم و چراغ ها را خاموش کردم و همه به خواب رفتند
[ترجمه گوگل]در آن شب دوباره در آشپزخانه آشپزخانه با چراغ ها و دیگران خوابیدم
14. I dried off, then lounged on a hammock at the poolside.
[ترجمه ترگمان]من خشک شدم و بعد روی تخت سفری کنار استخر لم دادم
[ترجمه گوگل]من خشک شدم، و سپس در یک استخر در کنار استخر سوار شدم
15. This is a hammock station. You can dangle to wait for the arrival of public transportation.
[ترجمه ترگمان]این یه ایستگاه hammock شما می توانید منتظر ورود حمل و نقل عمومی باشید
[ترجمه گوگل]این یک ایستگاه مترو است شما می توانید برای رسیدن به حمل و نقل عمومی منتظر بمانید