کلمه جو
صفحه اصلی

oh


معنی : به، وه، ها، اوه
معانی دیگر : (ندا به نشان شگفتی یا ترس یا درد و غیره) آه، آی، وای، اوه، آخ، (برای تاکید) آره، بلی، بله، (برای جلب توجه یا فراخواندن) هی !، آی !، میگم !، مخفف: ایالت اوهایو (امریکا)، interj ها، وه علامت تعجب و اندوه، n علامت صفر، عددصفر

انگلیسی به فارسی

(. interj ) ها، به، وه(علامت تعجب و اندوه).علامتصفر، عددصفر


OH


انگلیسی به انگلیسی

اسم و ( noun, abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "Ohio," a Midwestern U.S. state between Pennsylvania and Indiana.

• wow! (cry of surprise, interest, etc.)
ouch!; ah!; wow!; really! (expression of surprise, pain, pleasure, confusion)
you use oh to introduce a response or a comment on something that has just been said.
you also use oh to express a feeling such as surprise, pain, annoyance, or joy.

جملات نمونه

1. oh come! it's not that bad
آنقدرها هم بد نیست بابا!

2. oh dear, did you fall again!
وای،دوباره افتادی !

3. oh god, protect us against the temptations of the devil!
خدایا ما را در برابر وسوسه های شیطان حفظ کن !

4. oh my goodness, no trouble at all!
اختیار دارید،اصلا مزاحمتی نیست !

5. oh porter! come here please!
آی بار بر! لطفا بیا اینجا!

6. oh yes, i'll tell him
بله درست است،به او خواهم گفت.

7. dear (or oh dear or dear me)
(حرف ندا حاکی از غم یا نومیدی و غیره) افسوس،هیهات

8. deliver us from evil, oh god
خدایا - ما را از شر بدی برهان.

9. do not outlaw tipplers, oh pious ascetic. . .
منع رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت. . .

10. we are shipwrecked; blow, oh large wind, blow!
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز!

11. they closed the tavern's door, oh god do not allow . . . .
در میخانه ببستند خدایا مپسند . . .

12. Oh sod off, you stupid git!
[ترجمه ترگمان]ای احمق کله پوک احمق!
[ترجمه گوگل]اوه خدانگهه، شما گیتی احمق!

13. Oh dear, I've broken the lamp.
[ترجمه ترگمان]اوه، عزیزم، من چراغ رو شکستم
[ترجمه گوگل]آه عزیزم، من لامپ را شکسته ام

14. Oh, you've got a lot of candies!Will you split with us?
[ترجمه ترگمان]! اوه، تو خیلی شیرینی داری از ما جدا میشی؟
[ترجمه گوگل]آه، شما مقدار زیادی آب نبات دارید! آیا با ما تقسیم می کنید؟

15. Oh, that reminds me. I can't go.
[ترجمه ترگمان]اوه، یادم افتاد من نمی تونم برم
[ترجمه گوگل]اوه، به من یادآوری می کنه نمیتونم برم

16. Oh heck! It's later than I thought.
[ترجمه ترگمان]! اوه، خدای من دیرتر از آن چیزی است که فکر می کردم
[ترجمه گوگل]اوه هک! بعد از آن فکر کردم

17. Oh darling, I do love you.
[ترجمه ترگمان]عزیزم، دوستت دارم
[ترجمه گوگل]آه عزیزم، من تو را دوست دارم

18. Oh, buck up for heaven's sake, Anthony! I'm sick of looking at your miserable face.
[ترجمه ترگمان]اوه، به خاطر خدا، آنتونی! از نگاه کردن به صورت your خسته شدم
[ترجمه گوگل]اوه، به خاطر بهشت، آنتونی! من از اینکه به چهره بدبختانه تو نگاه می کنم

19. Oh heck! I've lost my keys!
[ترجمه نازگل] ای بابا! کلید هایم را گم کردم.
[ترجمه ترگمان]! اوه، خدای من کلیدهام رو از دست دادم!
[ترجمه گوگل]اوه هک! کلید های من را از دست داده ام

20. Oh Lord! I've forgotten the tickets!
[ترجمه Leon] خدایا! بلیط هایم را فراموش کرده بودم ( که بیارم ) !
[ترجمه ترگمان]خدای من! بلیت ها را فراموش کرده بودم!
[ترجمه گوگل]اوه خدا! من بلیط را فراموش کرده ام

21. Oh, thank you. You like it?
[ترجمه ترگمان] اوه، ممنون خوشت اومد؟
[ترجمه گوگل]اوه، ممنون شما آن را دوست دارید؟

22. Oh, yeah? I forgot all about it.
[ترجمه ترگمان]اوه، آره؟ همه چیز را فراموش کرده بودم
[ترجمه گوگل]آه، آره؟ من همه را در مورد آن فراموش کرده ام

oh, it hurts a lot!

اوه، خیلی درد می‌کنه!


oh, look at the kittens!

آه، بچه‌گربه‌ها را ببین!


Oh yes, I'll tell him.

بله درست است، به او خواهم گفت.


oh porter! come here please!

آی باربر! لطفاً بیا اینجا!


پیشنهاد کاربران

حرف ندای oh
از حرف ندای oh برای بیان احساساتی از قبیل خشم، تعجب، خوشحالی و ناراحتی و . . . و یا در هنگام پاسخ به یک نظر یا سخن استفاده می شود. مثال:
. i'm sorry i forgot to call. oh, don't worry ( ببخشید فراموش کردم تماس بگیرم. اوه، نگران نباش. )
!is that for me? oh, that's so nice of you ( آیا این برای من است؟ اوه، خیلی لطف کردید! )

منبع: سایت بیاموز


کلمات دیگر: