کلمه جو
صفحه اصلی

last quarter


(ماه) تربیع آخر، آخرین تربیع (هنگامی که طرف چپ ماه روشن است)

انگلیسی به فارسی

(ماه) تربیع آخر، آخرین تربیع (هنگامیکه طرف چپ ماه روشن است)


سه ماهه آخر


انگلیسی به انگلیسی

• remaining quarter; most recent quarter

اسم ( noun )
(1) تعریف: the time of month between the second half-moon and the new moon.

(2) تعریف: the moment, one week after a full moon, when half the moon is illuminated by the sun.

جملات نمونه

1. Our gas bill for the last quarter was much higher than usual.
[ترجمه ترگمان]بیل گفت: بیل - ای قبض گاز رو برای آخرین بار خیلی بالاتر از همیشه بود
[ترجمه گوگل]لایحه گاز ما برای سه ماهه گذشته بسیار بالاتر از حد معمول بود

2. The moon is in its last quarter.
[ترجمه ترگمان]ماه آخر ماه است
[ترجمه گوگل]ماه در سه ماهه آخر است

3. Our gas bill for the last quarter was unusually high.
[ترجمه ترگمان]صورتحساب گازی ما به طور غیر معمول بالا بود
[ترجمه گوگل]لایحه گاز ما برای سه ماهه گذشته غیرمعمول بود

4. The company earned $ 89 a share last quarter, 5 percent higher than analysts estimated.
[ترجمه ترگمان]این شرکت در سه ماهه گذشته سهم ۸۹ دلاری خود را کسب کرده است که ۵ درصد بیشتر از آن چیزی است که تحلیلگران تخمین زده اند
[ترجمه گوگل]این شرکت در سه ماهه گذشته 89 دلار سهم را به دست آورده است، که 5 درصد بالاتر از تحلیلگران است

5. Last quarter we stated the need for developing a new appraisal system. The department's efforts in this regard have been impressive.
[ترجمه ترگمان]در ربع آخر ما نیاز به توسعه یک سیستم ارزیابی جدید را بیان کردیم تلاش های این اداره در این زمینه موثر بوده است
[ترجمه گوگل]ربع گذشته ما نیاز به توسعه یک سیستم ارزیابی جدید را اعلام کردیم تلاش های این بخش در این زمینه چشمگیر بوده است

6. He pinched the last quarter inch of his cigarette tightly, and sucked on it so hard it squeaked.
[ترجمه ترگمان]آخرین تکه سیگارش را محکم فشار داد و آن را چنان محکم کشید که با صدای جیرجیر مانندش گفت:
[ترجمه گوگل]او در ردیف چهارم اینچ سیگار خود را به شدت خم کرد و آن را به سختی مچاله کرد

7. Our sales declined sharply in the last quarter.
[ترجمه ترگمان]فروش ما در آن قسمت اخیر به تندی رد شد
[ترجمه گوگل]فروش ما در سه ماهه آخر به شدت کاهش یافت

8. Slow economic growth stunted corporate profits last quarter.
[ترجمه ترگمان]رشد کند رشد اقتصادی، سود شرکت را در سه ماه گذشته رشد داد
[ترجمه گوگل]رشد اقتصادی به تدریج موجب کاهش سود شرکت های بزرگ در سه ماهه گذشته شد

9. The last quarter will be dedicated to the final preparation and submission of the master's thesis.
[ترجمه ترگمان]یک چهارم نهایی به آماده سازی نهایی و تحویل پایان نامه کارشناسی ارشد اختصاص خواهد یافت
[ترجمه گوگل]سه ماهه آخر اختصاص داده شده به تهیه و تکمیل پایان نامه کارشناسی ارشد است

10. In the last quarter, there has been a rise in bond speculation.
[ترجمه ترگمان]در سه ماهه آخر، گمانه زنی های اوراق قرضه افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]در سه ماهه آخر سال، افزایش سود و زیان بنیادین افزایش یافته است

11. Last quarter, about $ 1 88 billion was raised through more than 200 IPOs, according to Securities Data.
[ترجمه ترگمان]طبق آمار اوراق بهادار، در ربع گذشته، حدود ۱ میلیارد دلار از طریق بیش از ۲۰۰ IPO ها افزایش یافت
[ترجمه گوگل]با توجه به داده های اوراق بهادار، در سه ماهه گذشته، در حدود بیش از 200 اوراق بهادار سهام، حدود 88 میلیارد دلار افزایش یافت

12. Sales in Japan decreased last quarter.
[ترجمه ترگمان]فروش در ژاپن در سه ماهه گذشته کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]فروش در ژاپن سه ماهه گذشته کاهش یافت

13. Our sales hit an all - time high last quarter.
[ترجمه ترگمان]فروش ما به یک چهارم نهایی رسید
[ترجمه گوگل]فروش ما در سه ماهه آخر سال گذشته تمام شد

14. Unemployment fell during the last quarter.
[ترجمه ترگمان]نرخ بیکاری در طول سه ماه گذشته کاهش یافت
[ترجمه گوگل]بیکاری در سه ماهه آخر کاهش یافت

15. That last quarter hour seemed to take so long that Scrooge almost convinced himself that he had dozed off and missed the one o'clock bell.
[ترجمه ترگمان]چنین به نظر می رسید که Scrooge بیش از یک ربع طول می کشد که Scrooge تقریبا قانع شده بود که چرت می زند و ساعت یک زنگ ساعت را از دست داده است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که سه ماه آخر به طول انجامید که Scrooge تقریبا خود را متقاعد کرد که از خواب بیدار شده و زنگ ساعت را از دست داده است

پیشنهاد کاربران

سه ماه گذشته


کلمات دیگر: