کلمه جو
صفحه اصلی

creeping


معنی : خزنده
معانی دیگر : خزنده ,جنبنده

انگلیسی به فارسی

خزنده


انگلیسی به انگلیسی

• sneaking, slithering, crawling; climbing, growing upward
sneaking, slithering, crawling, wriggling

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] نوعی حرکت خزشی

مترادف و متضاد

خزنده (صفت)
creepy, wormy, crawling, creeping, reptilian

جملات نمونه

1. a creeping plant
گیاه خزنده

2. you will come creeping back when your money is gone
وقتی پولت تمام شود با سرافکندگی بازخواهی گشت.

3. the wounded cat was creeping on its belly
گربه ی زخمی بر روی شکم می خزید.

4. The cat is creeping silently towards the bird.
[ترجمه ترگمان]گربه آهسته به طرف پرنده می رود
[ترجمه گوگل]گربه خاموش در سکوت به سمت پرنده است

5. You gave me such a fright creeping up on me like that!
[ترجمه ترگمان]تو به من چنین وحشتی دادی!
[ترجمه گوگل]تو به من چنین فریبنده ای دادی که به من خیره شدی!

6. The mountain is so unlike creeping in people's feet.
[ترجمه ترگمان]کوه آن قدر شبیه به خزیدن روی پای مردم است
[ترجمه گوگل]کوه بسیار پرمشغله در پاهای مردم است

7. I could hear someone creeping around downstairs.
[ترجمه ترگمان]می توانستم صدای کسی را بشنوم که در طبقه پایین می خزید
[ترجمه گوگل]من می توانستم کسی را که در اطراف طبقه پایین خزنده بود شنیدم

8. Fatigue was creeping up on her.
[ترجمه ترگمان]خستگی از او رخت بر بسته بود
[ترجمه گوگل]خستگی بر روی او خزنده شد

9. That idea has been creeping into our consciousness for some time.
[ترجمه ترگمان]مدتی است که این فکر به ذهن ما خطور کرده است
[ترجمه گوگل]این ایده برای برخی از زمان ها به آگاهی ما رسیده است

10. Fog was creeping into the valley.
[ترجمه ترگمان]مه مه به دره می خزید
[ترجمه گوگل]مه در حال خیزش به دره بود

11. The traffic was creeping along at a snail's pace.
[ترجمه ترگمان]ترافیک به سرعت در حال خزیدن بود
[ترجمه گوگل]ترافیک همراه با سرعت حلزون بود

12. You did give me a scare, creeping up on me like that!
[ترجمه ترگمان]! تو منو زهره ترک کردی، اینطوری منو لو دادی
[ترجمه گوگل]تو به من ترسناک دادی، که مثل من خزنده شدم!

13. I heard someone creeping around the house.
[ترجمه ترگمان]صدای کسی را شنیدم که نزدیک خانه می خزید
[ترجمه گوگل]من شنیدم کسی که در اطراف خانه خزنده است

14. You gave me quite a turn, creeping up on me like that!
[ترجمه ترگمان]تو به من یک چرخش دادی، این طور به من نزدیک شدی!
[ترجمه گوگل]تو به من یک نوبت به من زدی

15. More and more foreign words are creeping into the language.
[ترجمه ترگمان]کلمات خارجی بیشتری به زبان می آیند
[ترجمه گوگل]واژه های بیشتر و بیشتر خارجی به زبان خزنده می شوند

پیشنهاد کاربران

تدریجی، پیش رونده

نامحسوس و تدریجی

فزاینده

1. Some polychaetes such as the sea mouse also bear a ventral muscular, creeping sole.
برخی از کرم های مویی مانند موش دریایی نیز دارای یک کفه عضلانی شکمی و خزنده هستند.
2. Downslope, a patch of creeping red fescue grows naturally, requiring mowing just once or twice a year to renew growth.
گیاه Downslope ، تکه ای از گیاه خزنده قرمزکه به طور طبیعی رشد می کند ، برای تجدید رشد فقط یک یا دو بار در سال نیاز به چمن زنی است.
3. They climb high on the rugged hillside to outrun the creeping light of the waxing moon, which backlights a skyline of shark - tooth peaks.
آنها از دامنه تپه ناهموار بالا می روند تا از نور تدریجی ماه در حال چرخه بین ماه جدید و ماه کامل ، که افقی از قله های مخروطی دندان کوسه را نور پس زمینه روشن می سازد، پیشی بگیرند.
4. It is called the wourali poison, and is said to be extracted from a sort of creeping vine, which grows in the country.
به آن سم وورالی گفته می شود و گفته می شود از نوعی تاک خزنده که در کشور رشد می کند ، استخراج می شود.

Creeping ( adj ) = خزنده، تغییر تدریجی مرحله به مرحله

creeping barrage = سد آتش مرحله به مرحله
creeping attack = یورش مرحله به مرحله


معانی دیگر>>>>>> پیش رونده، خزشی


نکته:اگر به صورت فعلing فرم در جمله بیاد به معنای مورمور شدن یا نفوذ کردن یا رخنه کردن یا احساس ترس یا اظطراب بر شخصی چیره بشه هم می تونه معنی بده.
مثال>>>>> It was really creeping me out >>> واقعا داشت مور مورم می شد.
That dream sense of ominousness was creeping up on him. >>>> آن حس شوم خیالی بر او رخنه کرده بود.







دوستان کسی ترجمه دقیق creeping determinism رو میدونه؟

creeping ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: رشد خزنده
تعریف: رشد گیاهان خزنده به نحوی که ریشه ها یا ساقه های آنها در سطح زمین پخش می شود


کلمات دیگر: