کلمه جو
صفحه اصلی

unvaried

انگلیسی به فارسی

غیر قابل تغییر است


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of varied.

- Prisoners received an unvaried diet of rice and turnips.
[ترجمه ترگمان] زندانیان رژیم غذایی unvaried از برنج و شلغم دریافت کردند
[ترجمه گوگل] زندانیان رژیم غذایی نامنظم برنج و برنج دریافت کردند

• not diverse, not having variety

جملات نمونه

1. The colours used are flat and unvaried.
[ترجمه ترگمان]رنگ های مورد استفاده flat و unvaried هستند
[ترجمه گوگل]رنگ های استفاده شده صاف و بی نظیر هستند

2. To the unvaried function, the continuity of integrand function on closed interval is the important conditions which make Newton-Leibniz formula hold.
[ترجمه ترگمان]برای تابع unvaried، پیوستگی تابع integrand در فاصله بسته، شرایط مهمی است که فرمول محاسبات نیوتن - لایبنیتز را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]به تابع غیرمتمرکز، تداوم عملکرد انتگرال در فواصل بسته، شرایط مهمی است که فرمول نیوتن-لیبنیتس را نگه داشته است

3. An unvaried pall of cloud muffled the whole expanse of sky from zenith to horizon.
[ترجمه ترگمان]پرده غباری آبی رنگ آسمان را از سمت الراس تا افق محو کرده بود
[ترجمه گوگل]گلوله ای بی نظیر ابر، کل آسمان را از زنی به افق خفه کرد

4. It is an improvement with comparison to the unvaried transistor voltage regulators.
[ترجمه ترگمان]این یک بهبود در مقایسه با تنظیم کنندگان ولتاژ ترانزیستور unvaried است
[ترجمه گوگل]این یک بهبود در مقایسه با تنظیم کننده های ولتاژ ترانزیستور است

5. Owing to the well-distributed and uniform and unvaried soil layers in Shenzhen area, the method, thus, recommended herein would be general to a certain extent.
[ترجمه ترگمان]به خاطر لایه های خاک یک سان و یکنواخت و unvaried در ناحیه Shenzhen، روش توصیه می شود که این روش تا حد معینی عمومی باشد
[ترجمه گوگل]با توجه به لایه های به خوبی توزیع شده و یکنواخت و یکنواخت خاک در منطقه شنژن، روش، بنابراین توصیه می شود در اینجا به طور خاص به طور خاص به طور کلی

6. The colors used are flat and unvaried.
[ترجمه ترگمان]رنگ های مورد استفاده هموار و unvaried هستند
[ترجمه گوگل]رنگ های استفاده شده صاف و بی نظیر هستند

7. Unvaried - Time Series analysis and forecasting is an important portion of current signal process and economics.
[ترجمه ترگمان]تحلیل سری های زمانی و پیش بینی بخش مهمی از فرآیند سیگنال و اقتصاد است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل و پیش بینی سری زمانی بخش مهمی از روند سیگنال فعلی و اقتصاد است

8. Any diet containing unvaried food is very dangerous, as it makes your body receive only a certain set of vitamins and minerals, while it still needs other ones, too.
[ترجمه ترگمان]هر رژیمی که حاوی مواد غذایی unvaried باشد بسیار خطرناک است چون باعث می شود بدن شما فقط یک سری از ویتامین ها و مواد معدنی را دریافت کند، در حالی که هنوز هم به موارد دیگری نیز نیاز دارد
[ترجمه گوگل]هر رژیم غذایی حاوی غذای غیرمتمرکز بسیار خطرناک است، زیرا بدن شما تنها یک مجموعه مشخص از ویتامین ها و مواد معدنی را دریافت می کند، در حالی که هنوز هم نیاز به دیگران دارد

9. In societies where people face a constant struggle against starvation and have a plain, unvaried diet, cravings are virtually unknown.
[ترجمه ترگمان]در جوامعی که مردم با یک مبارزه مداوم علیه گرسنگی دست و پنجه نرم می کنند و یک رژیم غذایی ساده و unvaried دارند، cravings عملا ناشناخته هستند
[ترجمه گوگل]در جوامعی که مردم در برابر گرسنگی به طور مداوم روی می دهند و رژیم غذایی ساده و بدون چربی دارند، گرایش تقریبا ناشناخته است

10. The design and construction of urban administrative center is a hot issue nowadays, existing the deficiency such as the expanded scale, unvaried image and isolation from citizens.
[ترجمه ترگمان]طراحی و ساخت مرکز مدیریت شهری امروزه یک مساله داغ است، که کمبود مانند مقیاس گسترده، تصویر unvaried و انزوا از شهروندان وجود دارد
[ترجمه گوگل]طراحی و ساخت مرکز مدیریت شهری امروزه مسئله داغی است و در حال حاضر کمبود آن از جمله مقیاس گسترش یافته، تصور بی نظیر و انزوا از شهروندان است

11. Monotone refers to a sound, for example speech or music, that has a single unvaried tone .
[ترجمه ترگمان]یکنواخت به صدای موسیقی گوش می دهد، برای مثال حرف زدن یا موسیقی، که دارای یک لحن unvaried است
[ترجمه گوگل]مونوتونی به صدا، به عنوان مثال گفتار یا موسیقی اشاره می کند، که دارای تنهای متنوع است

12. Facing such problems as insufficient class time, backward teaching method and unvaried teaching means, college Chinese teaching needs reforming and innovating to perform its educational roles.
[ترجمه ترگمان]در مواجهه با این مشکلات به عنوان زمان کلاس ناکافی، روش تدریس عقب افتاده و روش های تدریس unvaried، آموزش چینی به اصلاح و نوآوری در اجرای نقش های آموزشی خود نیاز دارد
[ترجمه گوگل]در مواجهه با مشکلات مانند زمان کافی کافی، روش تدریس عقب مانده و معنی تدریس غیر متمرکز، آموزش چینی کالج نیازمند اصلاح و نوآوری برای انجام نقش های آموزشی است

13. The decrease in the number of students who choose the course is largely due to the unvaried and boring teaching material and methods.
[ترجمه ترگمان]کاهش تعداد دانشجویانی که این دوره را انتخاب می کنند عمدتا به دلیل مطالب و روش های تدریس خسته کننده و خسته کننده است
[ترجمه گوگل]کاهش تعداد دانشجویانی که این دوره را انتخاب می کنند، عمدتا به دلیل مواد آموزشی و روش های متداول و خسته کننده است

14. Could the following factors substantially affect my state of mind or performance: physical discomfort –constant rain –insects – unvaried diet –lack of sleep or privacy?
[ترجمه ترگمان]آیا عوامل زیر می توانند به طور قابل توجهی وضعیت ذهنی یا عملکرد من را تحت تاثیر قرار دهند: عدم راحتی فیزیکی - باران مداوم - حشرات - رژیم غذایی - فقدان خواب یا خلوت؟
[ترجمه گوگل]آیا عوامل زیر ممکن است به طور قابل ملاحظه ای بر وضعیت ذهن من و یا عملکرد ناراحتی های فیزیکی تأثیر بگذارد - باران های ثابت - رژیم غذایی نامناسب - کمبود خواب و حفظ حریم خصوصی؟

پیشنهاد کاربران

غیرقابل تغییر


کلمات دیگر: