کلمه جو
صفحه اصلی

unapparent

انگلیسی به فارسی

بی نظیر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of apparent.
متضاد: evident, plain
مشابه: imperceptible, invisible

• not apparent, not exposed, not noticeable

جملات نمونه

1. The surface vigorous and the actual results unapparent of citizen policy participation in China are due to lack of proper co- ordination of the power system.
[ترجمه ترگمان]سطح قوی و نتایج واقعی مشارکت سیاست شهروندی در چین ناشی از عدم هماهنگی مناسب سیستم قدرت است
[ترجمه گوگل]سطوح شدید و نتایج واقعی عدم مشارکت سیاسی شهروندان در چین ناشی از عدم هماهنگی مناسب سیستم قدرت است

2. The answer was at first unapparent.
[ترجمه ترگمان]جوابش در اولین unapparent بود
[ترجمه گوگل]پاسخ در ابتدا بی نظیر بود

3. So the importance of diary may seem unapparent.
[ترجمه ترگمان]بنابراین اهمیت دفتر یادداشت ممکن است unapparent به نظر برسد
[ترجمه گوگل]بنابراین اهمیت دفتر خاطرات ممکن است به نظر نرسد

4. An unapparent connection ( HARMONIA ) is stronger than an apparent one.
[ترجمه ترگمان]اتصال unapparent (HARMONIA)قوی تر از یک اتصال ظاهری است
[ترجمه گوگل]یک اتصال بی نظیر (HARMONIA) قوی تر از یک آشکار است

5. Most commonly this occurs through an "unapparent infection" where an HBV positive family member or other adult is in frequent contact with an uninfected child.
[ترجمه ترگمان]اغلب این اتفاق از طریق \"عفونت unapparent\" رخ می دهد که در آن یک فرد خانواده مثبت HBV یا دیگر بزرگسالان در تماس مکرر با یک کودک غیر آلوده قرار دارد
[ترجمه گوگل]اغلب این موارد از طریق یک عفونت غیر عادی اتفاق می افتد که در آن یک عضو خانواده HBV مثبت یا دیگر بزرگسال در تماس مکرر با یک کودک نا امید می شود

6. Family economic resources whichever apparent or unapparent are crucial to children's achievement.
[ترجمه ترگمان]منابع اقتصادی خانواده که هر کدام ظاهری و یا unapparent دارند برای موفقیت کودکان حیاتی هستند
[ترجمه گوگل]منابع اقتصادی خانوادگی هر کدام از آشکار یا غیرقابل پیش بینی برای دستیابی به کودکان بسیار مهم هستند

7. The result shows that, with the increase of PA amount, pseudoplastic flow becomes unapparent and Binham flow becomes apparent.
[ترجمه ترگمان]نتیجه نشان می دهد که با افزایش مقدار PA، جریان pseudoplastic به unapparent و جریان Binham تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]نتیجه نشان می دهد که با افزایش مقدار PA، جریان سیگنال پلاستیکی غیر قابل انطباق می شود و جریان Binham آشکار می شود

8. The results show that the mechanical and chemical properties of was not change significantly change unapparent under the time. Therefore, the composite coatings has a high stability.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که خواص مکانیکی و شیمیایی تغییر قابل توجهی در طول زمان تغییر نمی کند بنابراین، پوشش های کامپوزیتی دارای ثبات بالایی هستند
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که خواص مکانیکی و شیمیایی تغییرات قابل توجهی در این زمان تغییر ناپذیر نیست بنابراین، پوشش کامپوزیت دارای ثبات بالا است

9. Then we supposed and proved the price leader -follower's competition pattern, this is a unapparent way of participating the competition through transmitting the price signal.
[ترجمه ترگمان]سپس ما فرض کردیم که الگوی رقابت رهبر - پیرو را ثابت کردیم، این روش unapparent برای شرکت در رقابت از طریق انتقال سیگنال قیمت است
[ترجمه گوگل]سپس مدل الگوی رقابتی رهبر قیمت-فلوور را مطرح کردیم و این روش غیرمعمول برای رقابت با انتقال سیگنال قیمت است

10. The result shows some deficiencies, such as decision imbalance, and the possibility of mistake unapparent.
[ترجمه ترگمان]این نتیجه برخی کاستی ها را نشان می دهد، مانند عدم تعادل تصمیم گیری، و امکان اشتباه بودن اشتباه
[ترجمه گوگل]در نتیجه، برخی از کمبودها، نظیر عدم تعادل تصمیم، و احتمال اشتباه بودن را نشان می دهد

پیشنهاد کاربران

نا آشکار و مجهول


کلمات دیگر: