کلمه جو
صفحه اصلی

valedictorian


(امریکا ـ به ویژه در مراسم پایان تحصیل) بدرودگوی، ایرادکننده ی سخنرانی بدرود (معمولا شاگرد اول)، دانشجوی ممتاز فاره التحصیل که خطابه جشن فارهالتحصیلی را میخواند

انگلیسی به فارسی

دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل که خطابه جشن فارغ التحصیلی را می‌خواند


valedictorian


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a student, usu. the one ranking highest academically, who delivers a speech on behalf of the graduating class at a school or college commencement.

(2) تعریف: the student ranking highest academically in a graduating class.

• senior student with the highest grade point average who delivers the parting speech at a graduation ceremony
in the united states, the valedictorian of a particular class or year-group at a school or college is the student who graduates with the highest marks and who makes a speech at their graduation ceremony.

جملات نمونه

1. Also, in high school I was the valedictorian speaker at commencement.
[ترجمه ترگمان]در ضمن، در دبیرستان، من بهترین سخنرانی در جشن فارغ التحصیلی بودم
[ترجمه گوگل]همچنین در دبیرستان من در ابتدا سخنران والدیتوریا بودم

2. That was the year Charlene Holm made valedictorian.
[ترجمه ترگمان]اون سال بود که من رو به عنوان شاگرد ممتاز کرده بود
[ترجمه گوگل]این سال شارلین هولم بود

3. My archrival, who was valedictorian after our neck-and-neck race for the top, taught me a lot of lessons.
[ترجمه ترگمان]archrival که بعد از مسابقه گردن و گردن ما valedictorian بود درس های زیادی به من داد
[ترجمه گوگل]سرپرست من، که بعد از مسابقه گردن و گردنش، برای والدیتوریا بود، درس های فراوانی به من آموخت

4. Sophia : Valedictorian? He's a mess. What school do you go to?
[ترجمه ترگمان]Sophia \"؟\" خیلی آشفته ست به کدام مدرسه ای می روید؟
[ترجمه گوگل]سوفیا والدیکتورایی؟ او آشفته است به چه مدرسه ای می روی؟

5. I guess that makes me valedictorian of my own special class. . . I did the best of everyone who failed.
[ترجمه ترگمان]فکر کنم این باعث میشه من از کلاس مخصوص خودم فارغ التحصیل بشم من بهترین کسی بودم که شکست خوردم
[ترجمه گوگل]من حدس می زنم که من را valedictorian از کلاس خاص خود را من بهترین کارم را انجام دادم

6. He was high school valedictorian, scored a perfect 1600 on his SATs, and was accepted to both Yale and Princeton.
[ترجمه ترگمان]او دبیرستان high بود و ۱۶۰۰ نفر را در SATs به ثمر رساند و برای هر دو دانشگاه ییل و پرینستون پذیرفته شد
[ترجمه گوگل]او دبیرستان والدیکتوریا بود، در 1600 سال خود را در SAT خود به ثمر رساند و به ییل و پرینستون پذیرفته شد

7. Class Valedictorian Melissa Diaz, whose mom also graduated from Hostos, had this to say about tonight's "local girl makes very very good" story.
[ترجمه ترگمان]\"ملیسا دیاز\" که مادرش هم از \"Hostos\" فارغ التحصیل شده است، این موضوع را در مورد \"دختر محلی امشب\" بازگو کرده است
[ترجمه گوگل]کلاس والدیکتوریا ملیسا دیاز، مادرش نیز از استثنای فارغ التحصیل شده بود، این را در مورد 'دختر محلی' داستان 'بسیار خوب' امتداد می دهد

8. I knew in my head I was the valedictorian of my class. I was a straight-A student. I knew what it was like to be under so much pressure. I could totally relate to this girl.
[ترجمه ترگمان]من در سر خود می دانستم که شاگرد ممتاز کلاس من است من یه دانشجوی دگرجنسگرا بودم می دانستم که زیر فشار چه فشاری است من کاملا میتونم با این دختر ارتباط برقرار کنم
[ترجمه گوگل]من در سر من می دانستم من کارمند اداره کلاس بودم من یک دانشجوی مستقل بودم من می دانستم که چه چیزی تحت فشار زیادی قرار دارد من می توانستم کاملا با این دختر ارتباط برقرار کنم

9. Who is the Valedictorian of your class?
[ترجمه ترگمان]تو کی هستی؟
[ترجمه گوگل]چه کسی Valedictorian از کلاس شما است؟

10. You graduated from high school as valedictorian.
[ترجمه ترگمان]تو از دبیرستان فارغ التحصیل شدی به عنوان دانشجوی ممتاز
[ترجمه گوگل]شما از دبیرستان به عنوان والدیتوریا فارغ التحصیل شدید

11. I was the valedictorian of my class in high school, and grades meant everything to me.
[ترجمه ترگمان]من شاگرد ممتاز کلاسی بودم که در دبیرستان فارغ التحصیل شده بودم
[ترجمه گوگل]من والدیتور از کلاس من در دبیرستان بودم، و کلاسها همه چیز را به من یاد دادند

12. She is a university valedictorian.
[ترجمه ترگمان]او یک دانشگاه دانشگاهی است
[ترجمه گوگل]او دانشجوی دانشگاه است

13. Eventually, however, she worked it out, as children usually do, and graduated from high school as class valedictorian.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در نهایت او این کار را به عنوان کودکان انجام داد و از دبیرستان به عنوان valedictorian کلاس فارغ التحصیل شد
[ترجمه گوگل]در نهایت، با این حال، او به عنوان بچه ها معمولا کار می کند، و از دبیرستان به عنوان class valedictorian فارغ التحصیل شد

14. Several times that weekend around the supper table, he recited his own high school valedictorian speech.
[ترجمه ترگمان]چند بار آخر هفته در کنار میز شام، او شروع به خواندن سخنرانی فارغ التحصیلی خود کرد
[ترجمه گوگل]او چندین بار که در آخر هفته در کنار میز شام رفت، سخنرانی خود را در دبیرستان خواند

15. Lisa : I can't believe it, that's Shawn. He's the valedictorian at my school.
[ترجمه ترگمان]باورم نمی شه، شان او شاگرد ممتاز مدرسه من است
[ترجمه گوگل]لیزا من نمیتوانم آن را باور کنم، شاون است او مدرسه من است

پیشنهاد کاربران

شاگرد اول


کلمات دیگر: