کلمه جو
صفحه اصلی

umbral

انگلیسی به فارسی

umbral


انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to a dark shadow; of shade

جملات نمونه

1. Though the umbral magnitude is small, some regions of the moon will still be visible.
[ترجمه ترگمان]اگر چه اندازه umbral کوچک است اما برخی از مناطق ماه هنوز قابل مشاهده خواهند بود
[ترجمه گوگل]اگرچه اندازه مغناطیسی کوچک است، برخی از مناطق ماه هنوز قابل مشاهده خواهند بود

2. The path of the Moon's umbral shadow begins in India and crosses through Nepal, Bangladesh, Bhutan, Burma, and China.
[ترجمه ترگمان]مسیر سایه umbral ماه در هند شروع می شود و از طریق نپال، بنگلادش، بوتان، برمه و چین می گذرد
[ترجمه گوگل]مسیر سایه یونجه ماه در هند آغاز می شود و از نپال، بنگلادش، بوتان، برمه و چین عبور می کند

3. The path of the umbral shadow bisects the penumbral path from west to east.
[ترجمه ترگمان]مسیر سایه umbral در مسیر غرب به سمت شرق امتداد داشت
[ترجمه گوگل]مسیر سایه ی مغناطیسی مسیر مرده را از غرب به شرق تقسیم می کند

4. Shade Realm: The Umbral component of a Shard Realm.
[ترجمه ترگمان]شبح Realm: جز Umbral یک Realm (شارد)
[ترجمه گوگل]حوزه سایه عنصر Umbral یک قلمرو شرارت

5. In this paper, the form of umbral dots of sunspot was satisfactorily explained by a mechanism of local perturbations in a magnetic tube of sunspot along with the theory of Petschek's neutral sheet.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، شکل نقطه های umbral of به صورت رضایت بخشی توسط یک مکانیسم اختلالات موضعی در یک لوله مغناطیسی از sunspot به همراه نظریه ورقه بی طرف s توضیح داده شد
[ترجمه گوگل]در این مقاله، شکل نقطه ی مغناطیسی لکه ی خورشیدی به وضوح با مکانیزم اختلالات موضعی در یک لوله ی مغناطیسی لکه ی خورشیدی همراه با تئوری صفحه خنثی Petschek توضیح داده شد

6. Figure 1 is an orthographic projection map of Earth (adapted from Espenak 198 showing the path of penumbral (partial eclipse) and umbral (total eclipse) shadows.
[ترجمه ترگمان]شکل ۱ یک نقشه تصویر ارتوگرافیک (برگرفته از Espenak ۱۹۸ است که مسیر of (کسوف جزیی)و umbral (کل کسوف)را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]شکل 1 یک نقشه رسم جغرافیایی زمین است (اقتباس شده از Espenak 198 نشان دهنده مسیر سایه های تیره (فروپاشی جزئی) و umbral (کل سایه) است

7. During totality, the Moon tracked through the northern part of the Earth's dark umbral shadow, so the southern half appeared considerably darker than the northern part.
[ترجمه ترگمان]در کل، ماه در بخش شمالی سایه تاریک s پیدا شد، بنابراین نیمه جنوبی به طور قابل توجهی تیره تر از بخش شمالی به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]در طول تمام شدن ماه، ماه از قسمت شمالی سایه تاریک umbral زمین ردیابی شد، بنابراین نیمه جنوبی به طور قابل توجهی تاریک تر از قسمت شمالی بود

8. The six elements are manifest in all things great and small, and their polarity deriveth from the Astral heavens above and the Umbral depths below.
[ترجمه ترگمان]شش عنصر در همه چیز بزرگ و کوچک آشکار می شوند و قطبیت آن ها از آسمان astral بالا و عمق Umbral در پایین نمایان می شود
[ترجمه گوگل]شش عنصر در همه چیز بزرگ و کوچک ظاهر می شود، و قطبش آنها از آسمان آسمان آستر بالا و عمق Umbral پایین است

9. Pictured above, the face of a full moon is partly blocked by Earth's clouds, and partly darkened on the upper right by Earth's umbral shadow.
[ترجمه ترگمان]در بالا، صورت یک ماه کامل تا حدودی توسط ابره ای کره زمین مسدود شده است و تا حدی در سمت راست سمت راست سایه umbral زمین قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در تصویر بالا، چهره یک ماه کامل تا حدی توسط ابرهای زمین مسدود شده است، و تا حدودی در سمت راست بالای سایه Umbral زمین تاریک شده است


کلمات دیگر: