کلمه جو
صفحه اصلی

unaccented


بی تکیه

انگلیسی به فارسی

بی اعتبار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of accented.

• not accented; having no diacritical mark; not stressed, not emphasized

جملات نمونه

1. Unstressed or unaccented in pronunciation or poetic meter. Used of a word or syllable.
[ترجمه ترگمان]unstressed یا unaccented در تلفظ و یا meter شاعرانه استفاده از یک کلمه یا کلمه حرف زدن
[ترجمه گوگل]بی اعتبار و یا بی اعتبار در تلفظ یا مترجم شاعرانه استفاده از کلمه یا هجا

2. To replace accented characters in a String by unaccented equivalents.
[ترجمه ترگمان]برای جایگزین کردن شخصیت های برجسته در یک رشته با استفاده از معادل های unaccented
[ترجمه گوگل]برای جایگزین کردن کاراکترهای علامتدار در یک رشته با معادلهای غیرقابل قبول

3. I'm amazed at how clear and unaccented their English is.
[ترجمه ترگمان]تعجب می کنم که انگلیسی چقدر واضح و روشن است
[ترجمه گوگل]من شگفت زده می شوم که چگونه زبان انگلیسی خود را روشن و بی اعتبار می دانم

4. Each line falls naturally into iambic patterns, with unaccented syllable followed by accented syllable.
[ترجمه ترگمان]هر سطر به طور طبیعی در الگوهای iambic قرار می گیرد و هجای unaccented با هجای تاکید شده دنبال می شود
[ترجمه گوگل]هر خط به طور طبیعی به الگوهای iambic می رسد، با هجا بدون تکرار و به دنبال آن هجا تلقی می شود

5. Her English is unaccented.
[ترجمه ترگمان]انگلیسی او unaccented است
[ترجمه گوگل]انگلیسی او بی اعتبار است

6. Cities are in a region of a country and have a name (in two versions: a plain, unaccented ASCII name and a foreign-characters name), a population (if known), and geographical coordinates.
[ترجمه ترگمان]شهرها در منطقه ای از یک کشور هستند و دارای یک نام (در دو نسخه): دشت، نام اسکی unaccented و یک نام خارجی)، یک جمعیت (در صورت شناخته شده)و مختصات جغرافیایی
[ترجمه گوگل]شهرهای در منطقه ای از یک کشور هستند و دارای نام (در دو نسخه نام ساده ASCII نامشخص و یک نام شخص خارجی)، جمعیت (اگر شناخته شده) و مختصات جغرافیایی باشد

7. These nouns are compared as they denote the regular patterned ebb and rise of accented and unaccented sounds, especially in music, speech, or verse.
[ترجمه ترگمان]این اسم ها در مقایسه با جزر و مد منظم و صداهای of و unaccented، به ویژه در موسیقی، سخنرانی و یا شعر مقایسه می شوند
[ترجمه گوگل]این اسم ها مقایسه می شوند، زیرا آنها نشانگر غربت الگوی منظم و ظهور صداها با استناد و نادرست به ویژه در موسیقی، گفتار یا آیه است

8. Plus, speaking the Java language without an accent really is a lot easier than speaking unaccented French or Chinese or English.
[ترجمه ترگمان]به علاوه صحبت کردن زبان جاوا بدون لهجه بسیار ساده تر از صحبت کردن با فرانسه یا چینی یا انگلیسی است
[ترجمه گوگل]به علاوه، صحبت کردن زبان جاوا بدون لهجه واقعا ساده تر از صحبت کردن با زبان های فرانسوی یا چینی یا انگلیسی نیست

9. Some can't get over the fact that there are English-language schools in China, while others don't understand why there are Chinese children in China speaking perfect, unaccented English.
[ترجمه ترگمان]برخی نمی توانند به این واقعیت دست یابند که مدارس انگلیسی زبان در چین وجود دارند، در حالی که برخی دیگر نمی دانند چرا در چین کودکان چینی کامل و unaccented انگلیسی صحبت می کنند
[ترجمه گوگل]بعضی ها نمی توانند بر این واقعیت واقف باشند که مدارس انگلیسی زبان در چین وجود دارد، در حالی که دیگران نمی فهمند که چرا بچه های چینی در چین صحبت می کنند که زبان انگلیسی کامل و بی اعتبار است

10. The vowel change of -ae- to -i- in Latin is due to a Latin phonetic rule involving unaccented syllables in compounds.
[ترجمه ترگمان]تغییر vowel of به زبان لاتین به دلیل یک قاعده phonetic لاتین مربوط به هجاهای unaccented در ترکیب ها است
[ترجمه گوگل]تغییر واکه -ae-to-i به لاتین به علت یک قانون آوایی لاتین است که شامل هجاهای غیرقابل قبول در ترکیبات است

11. In practice, there are several factors that affect the English rhythm: the balance of the rhythm, the unaccented pronunciation and the psychological motive.
[ترجمه ترگمان]در عمل، عوامل متعددی وجود دارند که بر ریتم انگلیسی تاثیر می گذارند: تعادل ریتم، تلفظ unaccented و انگیزه روانی
[ترجمه گوگل]در عمل، عوامل متعددی وجود دارد که بر ریتم انگلیسی تعادل ریتم، تلفظ غیرقابل انکار و انگیزه روانی تأثیر می گذارد


کلمات دیگر: