• carry out a war, go into battle, declare a state of war
wage a war
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
1. با کسی جنگ کردن، با کسی جنگیدن
2. ( بیماری، فقر و غیره ) : مبارزه کردن با، جنگیدن با
2. ( بیماری، فقر و غیره ) : مبارزه کردن با، جنگیدن با
کلمات دیگر: