وفلینگ
waffling
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• act of speaking or writing in an evasive manner
جملات نمونه
1. he kept waffling and finding excuses not to sign the contract
او مرتب این دست و آن دست می کرد و دنبال بهانه می گشت که قرار داد را امضا نکند.
پیشنهاد کاربران
مزخرف گفتن، دری وری گفتن، چرت و پرت تفت دادن
مردد _ دودل
پرحرفی
دو دلی، تردید
کلمات دیگر: