کلمه جو
صفحه اصلی

vandalize


(به بناهای تاریخی و غیره) آسیب رساندن، تباهگری کردن، ویرانگری کردن، تباهانیدن، اثار هنری و تاریخی را ویران کردن، خرابگری کردن

انگلیسی به فارسی

اثار هنری و تاریخی را ویران کردن، خرابگری کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: vandalizes, vandalizing, vandalized
• : تعریف: to purposely deface, destroy, or damage (property).

• purposefully destroying or damaging something that is beautiful or public property or something that belongs to someone else (also vandalise)
if someone vandalizes something, they damage it on purpose.

مترادف و متضاد

destroy


Synonyms: annihilate, damage, deface, demolish, despoil, disfigure, impair, mar, ravage, ravish, raze, ruin, smash, spray paint, trash, wreck


جملات نمونه

1. The phone box was vandalized by a gang of youths.
[ترجمه ترگمان]جعبه تلفن توسط گروهی از جوانان تخریب شده بود
[ترجمه گوگل]جعبه تلفن توسط باند جوانان خراب شده است

2. The walls had been horribly vandalized with spray paint.
[ترجمه ترگمان]دیوارها با اسپری رنگ از کار افتاده بودند
[ترجمه گوگل]دیوارها با رنگ اسپری خراب شده اند

3. The walls have been horribly vandalized with spray paint.
[ترجمه ترگمان]دیوارها با اسپری رنگ به هم ریخته و ویران شده اند
[ترجمه گوگل]دیوارها با رنگ اسپری خراب شده اند

4. They are the type of teenagers likely to vandalize phone boxes.
[ترجمه ترگمان]آن ها نوعی نوجوان هستند که به احتمال زیاد جعبه های تلفن را مسدود می کنند
[ترجمه گوگل]آنها نوع نوجوانان هستند که احتمالا جعبه تلفن را خراب می کنند

5. Some young heathen has vandalized the bus shelter.
[ترجمه ترگمان]برخی از کافران جوان پناه گاه اتوبوس ها را تخریب کرده اند
[ترجمه گوگل]برخی از جوانان، پناهگاه اتوبوس را خراب کرده اند

6. The pay phone had been vandalized and wasn't working.
[ترجمه ترگمان]تلفن از کار افتاده بود و کار نمی کرد
[ترجمه گوگل]تلفن پرداخت شده خراب شده بود و کار نمی کرد

7. When I got back, my car had been vandalized.
[ترجمه ترگمان]وقتی برگشتم ماشینم خراب شده
[ترجمه گوگل]وقتی برگشتم، ماشین من خراب شده بود

8. About [sentence dictionary]000 rioters vandalized buildings and looted stores.
[ترجمه ترگمان]در حدود ۱۰۰۰۰ نفر از آشوبگران ساختمان ها را تخریب کرده و انبارهای غارت شده را غارت کرده اند
[ترجمه گوگل]درباره [لغت واژه] 000 ریشتران ساختمان های خرابکاری شده و فروشگاه های غارت شده

9. The cemetery was vandalized during the night.
[ترجمه ترگمان]گورستان در شب ویران شد
[ترجمه گوگل]این قبرستان در طول شبانه روز تخریب شد

10. The ground-floor flats had been badly vandalized.
[ترجمه ترگمان]زمین کف زمین خراب و ویران شده بود
[ترجمه گوگل]آپارتمان های طبقه ی پایین به شدت تخریب شده اند

11. It saddens me that there are people who go around vandalizing public places like this.
[ترجمه ترگمان]این مرا ناراحت می کند که افرادی هستند که مثل این اطراف مکان های عمومی پرسه می زنند
[ترجمه گوگل]من را ناراحت می کند که افرادی وجود دارند که در مکان های عمومی خرابکاری می کنند

12. No-one is really sure why people vandalize their own neighbourhoods.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس واقعا مطمئن نیست که چرا مردم محله های خود را ترک می کنند
[ترجمه گوگل]هیچ کس واقعا مطمئن نیست که چرا مردم محله های خود را خراب می کنند

13. City residents stop vandalizing public phones.
[ترجمه ترگمان]ساکنان شهر vandalizing تلفن عمومی را متوقف کردند
[ترجمه گوگل]ساکنان شهر متوقف کردن خرابی تلفن های عمومی

14. Since then his name has been vandalized and the weather-worn inscription from Nuptials at Tipasa is already difficult to read.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد نام او تخریب شده است و کتیبه فرسوده از آب و هوا در Tipasa در حال حاضر خواندن آن دشوار است
[ترجمه گوگل]از آن زمان به بعد نام او خراب شده است و کتیبه ای که از Nuptials در Tipasa تهیه شده است، بسیار دشوار است

15. The invaders vandalized the museum.
[ترجمه ترگمان]مهاجمان موزه را تخریب کردند
[ترجمه گوگل]مهاجمان موزه را خراب کردند

The teenagers who had vandalized Persepolis were caught.

نوجوانانی که به تخت‌جمشید آسیب وارد کرده بودند، گرفتار شدند.


پیشنهاد کاربران

این کلمه بیشتر در موضوع آسیب رساندن و محو کردن آثار هنری و تاریخی به عنوان یکی از جرایم شناخته می شود و کاربرد دارد و هم معنی آن deface است. امیدوارم بتونید استفاده کنید

صدمه زدن، مورد جرم واقع شدن

خراب کردن

خراب کردن , آسیب رساندن ( به اموال بقیه )

# The invaders vandalized the museum
# When I got back, my car had been vandalized
# The phone box was vandalized by a gang of youths


کلمات دیگر: