کلمه جو
صفحه اصلی

wagon train


(به ویژه کوچگران غرب امریکا در قرن گذشته) کاروان دلیجان ها، کاروان گاری ها

انگلیسی به فارسی

(به‌ویژه کوچگران غرب آمریکا در قرن گذشته) کاروان دلیجانها، کاروان گاریها


قطار واگن


انگلیسی به انگلیسی

• series of carts attached to one another

اسم ( noun )
• : تعریف: a convoy or line of wagons, used esp. in the old American West for transporting such things as military supplies or pioneers.

جملات نمونه

1. As sundown approached, scores of settlers and a wagon train of police vans moved down the hill as Maj.
[ترجمه ترگمان]هنگام غروب آفتاب، ده ها مهاجر و یک واگن استیشن که از تپه سرازیر شده بودند، از تپه سرازیر شدند
[ترجمه گوگل]همانطور که نزدیک به ساحل نزدیک می شد، تعداد زیادی از مهاجران و یک قطار واگن کامیون های پلیس به سمت مجلس رفتند

2. Intrepid pioneers came to California by wagon train.
[ترجمه ترگمان]pioneers بی باک با قطار استیشن به کالیفرنیا می آمدند
[ترجمه گوگل]پیشگامان بی رحم با قطار واگن به کالیفرنیا آمدند

3. She attacked a wagon train two years ago.
[ترجمه ترگمان]دو سال پیش به یه قطار واگن حمله کرد
[ترجمه گوگل]او دو سال پیش به یک قطار واگن حمله کرد

4. Their journeys by wagon train are fraught with danger, across distances never imagined possible.
[ترجمه ترگمان]سفره ای آن ها با قطار پر از خطر است و هرگز تصورش را هم نمی کرد
[ترجمه گوگل]سفرهای آنها با قطار واگن مملو از خطر است، در هر زمان ممکن تصور نمی شد

5. Gene Roddenberry, the creator of the Star Trek series, once described his vision for the show as "Wagon Train to the stars".
[ترجمه ترگمان]ژن Roddenberry، سازنده سریال پیشتازان فضا، یکبار دیدگاه خود را برای نمایش به عنوان \"قطار واگن به ستارگان\" توصیف کرد
[ترجمه گوگل]Gene Roddenberry، خالق مجموعه سری Star Trek، یک بار دیدگاه خود را برای نمایش به عنوان �قطار واگن به ستاره� توصیف کرد

6. The Republicans believe that the wagon train will not make it to the frontier unless some of the old, some of the young, some of the weak are left behind by the side of the trail.
[ترجمه ترگمان]جمهوری خواهان بر این باورند که قطار استیشن آن را به مرز نخواهد برد مگر اینکه برخی از جوانان، برخی از جوانان، برخی از افراد ضعیف در کنار جاده باقی بمانند
[ترجمه گوگل]جمهوریخواهان معتقدند قطار واگن آن را به مرز نمی کند مگر اینکه برخی از قدیمی ها، برخی از جوانان، برخی از ضعیف در پشت مسیر عقب نشینی کنند

7. The enemy attacked our wagon train.
[ترجمه ترگمان]دشمن به قطار ما حمله کرد
[ترجمه گوگل]دشمن به قطار واگن حمله کرد

8. Even before the first wagon train set out he ventured as a mountain man among bacterial viruses.
[ترجمه ترگمان]حتی پیش از آنکه قطار نخستین حرکت کند او خود را به عنوان یک مرد کوهستانی در میان ویروس ها ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]حتی قبل از اولین قطار واگن، او به عنوان یک مرد کوهی در میان ویروس های باکتری ریخت

9. A long wagon train was snaking its way along the slope.
[ترجمه ترگمان]قطار طویل و طویل در طول مسیر مارپیچ راهش را باز می کرد
[ترجمه گوگل]یک قطار واگن طولانی به سمت شیب حرکت کرد

10. Suffering was terrible. An officer who led the wagon train said he learned more about the horrors of war on that one trip than he had learned in all of his battles.
[ترجمه ترگمان]رنج و عذاب وحشتناک بود افسری که قطار را رهبری می کرد، گفت که در این سفر بیش از آنچه در نبرده ای او یاد گرفته بود، درباره وحشت های جنگ صحبت می کرد
[ترجمه گوگل]رنج وحشتناک بود یک افسر که قطار واگن را رهبری کرد، گفت او بیشتر درباره وحشت جنگ در این سفر بیشتر از آنچه که در تمام جنگ هایش آموخته بود یاد می گیرد

11. An average wagon train included twenty-five to thirty-five wagons pulled by oxen. They traveled about twenty-four kilometers a day.
[ترجمه ترگمان]یک قطار استیشن متوسط شامل بیست و پنج تا سی و پنج گاری بود که گاوها را می کشیدند آن ها حدود بیست و چهار کیلومتر در روز سفر کردند
[ترجمه گوگل]یک قطار معمولی واگن شامل 25 تا 25 واگن که بوسیله گاو کشیده شده بود آنها حدود بیست و چهار کیلومتر در روز سفر کردند

12. They joined the wagon train for safety.
[ترجمه ترگمان]برای حفظ ایمنی به واگن واگن رفتند
[ترجمه گوگل]آنها برای ایمنی به قطار واگن پیوستند

13. He was left behind by the rest of the wagon train because his vehicle was so cumbersome.
[ترجمه ترگمان]او از قطار بیرون آمد و از قطار پیاده شد، چون ماشین او به حدی تنگ بود
[ترجمه گوگل]او توسط بقیه قطار واگن عقب مانده بود، زیرا وسیله نقلیه او بسیار سنگین بود

14. Hastings was not at Fort Bridger at the time-he was leading an earlier wagon train along his new route.
[ترجمه ترگمان]هیستینگز در زمان Bridger در فورت Bridger نبود - او داشت یک قطار کهنه را در مسیر جدیدش هدایت می کرد
[ترجمه گوگل]هاستینگز در آن زمان در فورت بریجر نبود؛ او رهبر یک قطار واگن پیشانی در امتداد مسیر جدید خود بود


کلمات دیگر: