کلمه جو
صفحه اصلی

unachievable


انجام ناپذیر، غیر قابل حصول

انگلیسی به فارسی

قابل قبول نیست


انگلیسی به انگلیسی

• cannot be obtained, unattainable

جملات نمونه

1. Even so, Coleman did not attempt the then unachievable, and claim equality with the medical profession.
[ترجمه ترگمان]با این حال، کلمن در آن زمان به the متوسل نشد و خواستار برابری با حرفه پزشکی شد
[ترجمه گوگل]با این حال، کولمن تلاش برای آن زمان غیر قابل قبول و برابری با حرفه پزشکی نداشته است

2. "These results are unachievable with traditional advertising mediums, " she says.
[ترجمه ترگمان]او می گوید: \" این نتایج با رسانه های سنتی تبلیغاتی همخوانی دارد \"
[ترجمه گوگل]او می گوید: 'این نتایج با رسانه های تبلیغاتی سنتی غیر قابل دستیابی است '

3. Place some seemingly unachievable goal in front of a group of motivated people and they will go after it.
[ترجمه ترگمان]یک هدف به ظاهر unachievable را در مقابل گروهی از افراد با انگیزه قرار دهید و آن ها بعد از آن خواهند رفت
[ترجمه گوگل]یک هدف ظاهرا غیر قابل دستیابی را در مقابل گروهی از مردم انگیزه قرار داده و آنها بعد از آن قرار خواهند گرفت

4. I think they're probably almost unachievable targets. But I think that's the only thing we know how to do right now.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که آن ها احتمالا هدف unachievable هستند اما فکر می کنم این تنها چیزیه که ما می دونیم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم احتمالا اهداف غیر قابل دستیابی هستند اما من فکر می کنم این تنها چیزی است که ما می دانیم که چگونه در حال حاضر انجام می شود

5. Cheap, pesticide-free food is probably an unachievable objective.
[ترجمه ترگمان]غذای عاری از آفت کش احتمالا یک هدف unachievable است
[ترجمه گوگل]غذای ارزان قیمت بدون احتساب آفتکش احتمالا یک هدف غیرقابل دستیابی است

6. This goal, however, looks increasingly distant and unachievable in today's Taiwan.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این هدف به طور فزاینده ای به دور و دورتر در تایوان امروزی به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]با این حال، این هدف در تایوان امروز به طور فزاینده ای در دسترس و غیرقابل دسترس است

7. I think they're probably almost unachievable targets.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که آن ها احتمالا هدف unachievable هستند
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم احتمالا اهداف غیر قابل دستیابی هستند

8. It is expected to include a wish-list of cuts in tax and welfare levies, many of them politically unachievable.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که این طرح شامل یک فهرست کاهش مالیات و مالیات بر رفاه اجتماعی باشد که بسیاری از آن ها از نظر سیاسی دارای انگیزه های سیاسی هستند
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که لیستی از کاهش مالیات ها و هزینه های رفاهی را شامل شود که بسیاری از آنها از لحاظ سیاسی غیر قابل دستیابی است

9. In fact, research has shown that young women are not fooled by airbrushed images, and are well aware that what they see in fashion magazines is artificial and unachievable.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، تحقیقات نشان داده است که زنان جوان با تصاویر airbrushed فریب نمی خورند و کاملا آگاه هستند که آنچه در مجله های مد دیده می شود مصنوعی و مصنوعی است
[ترجمه گوگل]در حقیقت، تحقیقات نشان داده است که زنان جوان با تصاویری که توسط هوا پخش شده اند فریب خورده اند و به خوبی می دانند که آنچه در مجلات مد دیده می شود، مصنوعی و غیرقابل دستیابی است

10. Aim high, since with the unexpected breaking down barriers, once unachievable goals are now within your grasp.
[ترجمه ترگمان]هدف بالا است، چون با شکست غیرمنتظره موانع، زمانی که اهداف unachievable اکنون در دست شما هستند
[ترجمه گوگل]هدف بالا، از آنجا که با موانع شکستن غیر منتظره، اهداف غیر قابل دستیابی در حال حاضر در درک شما است

11. The prevalence of such values has made boosting the national birthrate seem an unachievable goal.
[ترجمه ترگمان]رواج چنین ارزش هایی باعث افزایش نرخ زاد و ولد ملی به عنوان یک هدف unachievable شده است
[ترجمه گوگل]شیوع این ارزش ها موجب شده است که کاهش تولد در کشور به عنوان هدف قابل قبول به نظر برسد

12. In Search of Excellence, it is hard, but nothing is unachievable, except you do not want to proceed, so hurry up!
[ترجمه ترگمان]در جستجوی تفوق، سخت است، اما هیچ چیز unachievable نیست، جز این که تو نمی خواهی ادامه بدهی، پس عجله کن!
[ترجمه گوگل]در جستجوی تعالی، سخت است، اما هیچ چیز قابل قبول نیست، مگر اینکه شما نمی خواهید ادامه دهید، پس عجله کنید!

13. Those works which shows People's subjective senses and the writer's aesthetic standards, are also real and acceptable, although they are illusory and unachievable.
[ترجمه ترگمان]آن آثار که حس ذهنی مردم و استانداردهای زیبایی شناسی نویسنده را نشان می دهد نیز واقعی و قابل قبول است، اگرچه آن ها غیرواقعی و غیر واقعی هستند
[ترجمه گوگل]این آثار که حس گرایان ذهنی مردم و استانداردهای زیباشناختی نویسنده را نشان می دهد، نیز واقعی و قابل قبول هستند، هرچند که اینها توهین آمیز و غیر قابل قبول هستند


کلمات دیگر: