کلمه جو
صفحه اصلی

unacceptably

انگلیسی به انگلیسی

• in a manner that is not acceptable, in an unsatisfactory manner

جملات نمونه

1. The fact remains that inflation is unacceptably high.
[ترجمه ترگمان]واقعیت این است که تورم به گونه ای غیرقابل قبول بالا است
[ترجمه گوگل]واقعیت این است که تورم غیر قابل قبول است

2. The reform program has brought unacceptably high unemployment and falling wages.
[ترجمه ترگمان]برنامه اصلاحات به گونه ای غیرقابل قبول، بیکاری بالا و دستمزدها را به ارمغان آورده است
[ترجمه گوگل]برنامه اصلاحات بیکاری و کاهش دستمزدها را غیر قابل قبول کرده است

3. The illiteracy rate on the island is still unacceptably high.
[ترجمه ترگمان]میزان بی سوادی در جزیره هنوز به گونه ای غیرقابل قبول بالا است
[ترجمه گوگل]نرخ بی سوادی در این جزیره هنوز غیرقابل قبول است

4. However, the number of missing words was unacceptably high in the mid-class case.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تعداد کلمات از دست رفته در این مورد به گونه ای غیرقابل قبول بالا است
[ترجمه گوگل]با این حال، تعداد کلمات گم شده در موارد متوسط ​​در حد غیر قابل قبول بود

5. The results show an unacceptably wide difference between the performance of the very best and that of the very worst.
[ترجمه ترگمان]نتایج تفاوت زیادی بین عملکرد بهترین و بدترین حالت را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که تفاوت عملکرد بسیار خوب و بسیار بدتر از حد مطلوب است

6. Unemployment is unacceptably high.
[ترجمه ترگمان]نرخ بیکاری به گونه ای غیرقابل قبول بالا است
[ترجمه گوگل]بیکاری غیر قابل قبول است

7. Further thinning of SiON would create unacceptably high gate leakage current and reduce device reliability.
[ترجمه ترگمان]کاهش بیشتر of می تواند جریان نشتی در گیت را به گونه ای غیرقابل قبول ایجاد کرده و قابلیت اطمینان دستگاه را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]نشتی بیشتر از SiON باعث افزایش جریان نشت پذیری بالا می شود و قابلیت اطمینان دستگاه را کاهش می دهد

8. That can make detection either incredibly slow or unacceptably sloppy.
[ترجمه ترگمان]این کار می تواند به طور باورنکردنی کند و یا به طور غیر قانونی نامنظم باشد
[ترجمه گوگل]این می تواند تشخیص را به شدت کند یا غیر قابل قبول کند

9. Studies have repeatedly found unacceptably high levels of harmful bacteria in street food products.
[ترجمه ترگمان]مطالعات به طور مکرر سطوح بالایی از باکتری مضر را در محصولات غذایی خیابانی یافت کرده اند
[ترجمه گوگل]مطالعات بارها و بارها سطح غیر قابل قبول باکتری های مضر در محصولات غذایی خیابانی را کشف کرده اند

10. The death rate for pedestrians hit by cars is unacceptably high.
[ترجمه ترگمان]میزان مرگ عابران عابر پیاده به گونه ای غیرقابل قبول بالا است
[ترجمه گوگل]نرخ مرگ و میر برای عابرین پیاده شده توسط اتومبیل ها غیر قابل قبول است

11. Fast by the seminar and poster standards, this was unacceptably slow to the scientific community involved.
[ترجمه ترگمان]با توجه به سمینار و استانداردهای پوستر، این موضوع به گونه ای غیرقابل قبول به جامعه علمی درگیر بود
[ترجمه گوگل]به سرعت توسط استانداردهای سمینار و پوستر، این امر به طور غیرقابل قبولی برای جامعه علمی درگیر بود

12. Lower ratios do not make proper use of cheaper capital; higher ratios risk an unacceptably high fixed-interest burden in bad times.
[ترجمه ترگمان]نسبت های پایین تر، استفاده درست از سرمایه ارزان تر را ایجاد نمی کنند؛ نسبت های بالاتر ریسک غیرقابل قبول بالا را در زمان های بد به بار می آورد
[ترجمه گوگل]نسبت های پایین تر از سرمایه گذاری ارزان تر استفاده نمی کنند؛ نسبت های بالا خطر بار غیر قابل قبول بالا ثابت در بار در شرایط بد است

13. Today, when you make a mistake on your taxes, the cost can be unacceptably high.
[ترجمه ترگمان]امروزه، زمانی که اشتباهی در مورد مالیات خود مرتکب می شوید، هزینه می تواند به گونه ای غیرقابل قبول بالا باشد
[ترجمه گوگل]امروز، هنگامی که شما در مورد مالیات خود اشتباه می کنید، هزینه می تواند غیر قابل قبول باشد

14. In the constituencies of Great Britain she was still an interloper - cold, affected, and unacceptably right wing.
[ترجمه ترگمان]در حوزه های انتخاباتی بریتانیای کبیر، او هنوز هم یک جناح interloper بود که به طرز غیرقابل قبولی تحت تاثیر قرار گرفته بود و به طور غیرقابل قبول جناح راست و غیرقابل قبولی بود
[ترجمه گوگل]در حوزه های بریتانیای کبیر، او هنوز هم یک طرفدار سرد، آسیب دیده و غیر قابل قبول بود

پیشنهاد کاربران

غیر قابل قبول


کلمات دیگر: