کلمه جو
صفحه اصلی

walk away from


به آسانی شکست دادن، (مسابقه ی دو) خیلی جلو زدن

انگلیسی به فارسی

ترک کردن، رها کردن


انگلیسی به انگلیسی

• distance oneself from -; leave in peace; win easily

مترادف و متضاد

Abandon or leave; to shun


جملات نمونه

1. You can't just walk away from a marriage at the first sign of a problem.
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی با اولین نشانه یک مشکل از ازدواج فرار کنی
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید از اولین ازدواج در اولین نشانه یک مشکل دور شوید

2. Why did you walk away from me like that? H ave I said words to offend you?
[ترجمه ترگمان]چرا اینجوری از من دور شدی؟ مگر من به شما گفته بودم که شما را رنجانده است؟
[ترجمه گوگل]چرا تو از من دور شدی؟ H Ave من گفتم کلمات به شما مجازات؟

3. She began to walk away from him.
[ترجمه ترگمان]از او دور شد
[ترجمه گوگل]او شروع به دور از او کرد

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

5. He was tempted to walk away from the problem.
[ترجمه ترگمان]وسوسه شده بود که از این مساله دور شود
[ترجمه گوگل]او وسوسه شد که از مشکل دور شود

6. The most appropriate strategy may simply be to walk away from the problem.
[ترجمه ترگمان]مناسب ترین استراتژی ممکن است تنها راه رفتن از این مشکل باشد
[ترجمه گوگل]مناسب ترین استراتژی ممکن است صرفا راه رفتن از مشکل باشد

7. He doesn't have the guts to walk away from a well-paid job.
[ترجمه ترگمان]اون دل و جرات نداره که از یه کار خوب پول بگیره
[ترجمه گوگل]او خوابیده است که از کار مشارکتی خوبی برخوردار باشد

8. You can't just walk away from 15 years of marriage!
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی از ۱۵ سال ازدواج قسر در بری
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید فقط از 15 سال ازدواج دور شوید!

9. I have something to tell you. Don't walk away from me.
[ترجمه ترگمان] باید یه چیزی بهت بگم از من دور نشو
[ترجمه گوگل]چیزی دارم که به تو بگویم از من دور نشو

10. At least you can walk away from Vegas.
[ترجمه ترگمان]حداقل میتونی از لاس وگاس بری
[ترجمه گوگل]حداقل شما می توانید از وگاس دور شوید

11. Sometimes you want to just walk away from the job, you want to quit.
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها تو می خوای از شغل دور بشی، تو می خوای استعفا بدی
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات شما می خواهید فقط از کار خود دور شوید، شما می خواهید به ترک

12. He began to walk away from the burial ground, his heart surging with excitement.
[ترجمه ترگمان]شروع به قدم زدن از زمین دفن کرد، قلبش از هیجان پر شده بود
[ترجمه گوگل]او شروع به راه رفتن از زمین گورستان، قلب او با هیجان

13. On the other hand, could I just walk away from a public trust?
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگه، میتونم از یه اعتماد عمومی دور بشم؟
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، آیا می توانم فقط از اعتماد عمومی دور شوم؟

14. Many individuals choose to walk away from a promising situation rather than restore a damaged relation-ship.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد ترجیح می دهند به جای بازسازی یک رابط آسیب دیده از یک وضعیت امیدبخش دور شوند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد تصمیم می گیرند که از وضعیت امیدوار کننده دور بمانند تا اینکه یک کشتی ارتباطی آسیب دیده بازگردند

15. There was a tendency in him to walk away from the impossible thing.
[ترجمه ترگمان]گرایشی به این داشت که از آن چیز غیر ممکن دور شود
[ترجمه گوگل]تمایل به او وجود دارد که از چیز غیرممکن دور شود

پیشنهاد کاربران

به معنی دور شدن از، دست کشیدن از، بی خیال چیزی/کسی شدن و. . .
مثال:
I never had something that I can't walk away from
من هرگز چیزی نداشتم که ( نتونم از اون دور بشم/ نتونم ازش دست بکشم/ نتونم بی خیالش بشم. . . )
یا
من تا حالا هرگز چنین تجربه ای نداشتم که چیزی باشه که نتونم دوریش ر تحمل کنم



کلمات دیگر: