کلمه جو
صفحه اصلی

forecourt


حیات جلوی خانه، بیرونی، جلوخان، محوطه ی پمپ بنزین، (تنیس و بدمینتون و غیره) بخش جلوی نت، بخش میان خط سرویس و نت

انگلیسی به فارسی

جلوخان


ساحل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: in basketball, the half of the court in which a team is attempting to score. (Cf. backcourt.)

(2) تعریف: in tennis, the part of the court between the service line and the net. (Cf. backcourt.)

(3) تعریف: a court at the front of a building or group of buildings.

• section of a court closest to the net (sports); outside entry area, courtyard
the forecourt of a large building is an open area at the front.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] جلوخان

جملات نمونه

1. I locked the bike in the forecourt of the Kirey Hotel.
[ترجمه ترگمان]موتور را در حراجی هتل Kirey قفل کردم
[ترجمه گوگل]من دوچرخه را در حیاط هتل کیری قفل کردم

2. The chauffeur pulled the car into the forecourt in a cloud of steam and got out.
[ترجمه ترگمان]راننده اتومبیل را در ابری از بخار بیرون کشید و بیرون آمد
[ترجمه گوگل]راننده ماشین را به طرف ساحل در یک ابر بخار و خارج کرد

3. On the forecourt he unlocked the car and threw the diaries across on to the passenger seat before sliding in behind the wheel.
[ترجمه ترگمان]در محوطه جلوی اتومبیل را باز کرد و دفتر یادداشت روزانه را به طرف صندلی مسافر پرت کرد و قبل از آن که از پشت فرمان حرکت کند روی صندلی راننده نشست
[ترجمه گوگل]در حیاط خلوت او ماشین را باز کرد و دفتر خاطرات را در کنار صندلی مسافر پیش گذاشت و در پشت عقب کشید

4. Carson parked the Mercedes on the forecourt off the road, and walked around to help Alison out.
[ترجمه ترگمان]کار سن مرس ده را از جاده دور کرد و به طرف آلیسون رفت تا به آلیسون کمک کند
[ترجمه گوگل]کارسون مرسدس را در حیاط کنار جاده پارک کرد و برای کمک به آلیسون بیرون رفت

5. There were two cars on the cobbled forecourt.
[ترجمه ترگمان]دو اتومبیل روی سنگ فرش شده بودند
[ترجمه گوگل]در حیاط خلوت دو ماشین وجود داشت

6. Set above a handsome forecourt, the stone house has four well-spaced bays, mullioned windows, parapets and gables.
[ترجمه ترگمان]در بالای یک محوطه حیاط زیبا، خانه سنگی دارای چهار دهانه دارای فاصله مناسب و قسمت های مختلف پنجره، parapets و gables است
[ترجمه گوگل]در بالای یک خیابان خوش تیپ، خانه سنگ دارای چهار حوضچه ای است که به خوبی در آن قرار دارد، پنجره های کوچک، پاراپیتس و حیاط

7. Grunte had run into him on the forecourt of one of his garages where he had come to buy a second-hand Sierra.
[ترجمه ترگمان]Grunte به طرف او رفته بود و در گوشه ای از گاراژ او که برای خریدن یک رشته کوه دست دوم به آنجا آمده بود، نفوذ کرده بود
[ترجمه گوگل]Grunte به او در حیاط یکی از گاراژ خود را که در آن او آمده بود برای خرید یک Sierra دست دوم اجرا شده بود

8. The balcony gave out on to the hotel forecourt, with Nile Avenue and the corner of Pilkington Road beyond.
[ترجمه ترگمان]به بالکن هتل رفت و خیابان نیل و گوشه خیابان پیل کینگ تون را پشت سر گذاشت
[ترجمه گوگل]بالکن به سمت ساحه هتل، با خیابان نیل و گوشه ای از جاده Pilkington را فراتر گذاشت

9. The forecourt queues are a taste of things to come unless alternative sources of energy are explored, and different lifestyles endorsed.
[ترجمه ترگمان]صف مقدم، مزه چیزهایی هستند که می آیند مگر اینکه منابع جایگزین انرژی کشف شوند، و سبک های مختلف زندگی مورد تایید قرار گیرند
[ترجمه گوگل]صف های ساحلی طعم و مزه چیزهایی است که باید بدست آوریم، مگر اینکه منابع جایگزین انرژی مورد بررسی قرار گیرند، و شیوه زندگی متفاوت تایید شده است

10. Yeoman has a car showroom, offices, forecourt and storage accommodation in Darlington.
[ترجمه ترگمان]Yeoman یک نمایشگاه ماشین، دفتر، محوطه forecourt و محل اقامت در Darlington دارد
[ترجمه گوگل]Yeoman دارای نمایشگاه خودرو، دفاتر، اسکله و محل ذخیره سازی در Darlington است

11. On the forecourt stood a horse-drawn van on which was painted the name of a firm of landscape gardeners in flowery script.
[ترجمه ترگمان]روی محوطه حیاط یک ون کشیده بود که روی آن نام شرکتی از باغبان دورنما را در script گل دار نقاشی کرده بود
[ترجمه گوگل]در محوطه ایستاده بود یک ون اسک که در آن نام یک شرکت از باغبان چشم انداز در طرح نقاشی شده نقاشی شده بود

12. The pavilions and forecourt were added by Sir Charles Barry in 184
[ترجمه ترگمان]این غرفه ها و میدان جلوی سر چارلز بری در سال ۱۸۴ مورد توجه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]سالن های نمایشگاه و سالن کنفرانس توسط سر چارلز بری در سال 184 اضافه شد

13. He hurried out into the forecourt, and on.
[ترجمه ترگمان]او با عجله به سمت میدان رفت و به راه افتاد
[ترجمه گوگل]او به داخل محوطه جریمه شد و در

14. He walked up the drive to the forecourt.
[ترجمه ترگمان]به سمت میدان رفت
[ترجمه گوگل]او رانندگی را به حیاط خلوت کرد

15. I skidded into the forecourt and ran behind a pump, gasping and belching and feeling my head pound.
[ترجمه ترگمان]به سمت میدان رفتم و پشت سر یک تلمبه دویدم، نفس نفس زنان و سرم را بالا کردم و سرم را بالا کردم
[ترجمه گوگل]من به حیاط خلوت رفته بودم و پشت پمپ می نشستم، گاز گرفته و خراشیدم و احساس می کردم پوند سرم دارم

پیشنهاد کاربران

یک فضای باز مقابل ساختمان

جایگاه سوخت ( پمپ بنزین )


کلمات دیگر: