کلمه جو
صفحه اصلی

flowage


معنی : مد، سیلاب
معانی دیگر : جریان، روندگی، گذران، سیل، طغیان، برکشند، سیل زدگی، (هرچیزی که جریان دارد یا سرریز می شود) سرریزه، جاری، لبریزه

انگلیسی به فارسی

مد، طغیان، سیلاب


انگلیسی به انگلیسی

• flow, current; flooding, inundation; liquid which flows or overflows

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] خزش - روانگی - سیلان
[زمین شناسی] خزش، سیلان، جریان، طغیان - - الف) عمل جریان یافتن یا طغیان کردن، مانند سرریز یک رود بر روی خشکی مجاور حالت سیلابی شدن. - ب) یک توده آب که حاصل طغیان است. آب جاری یک رود. این اصطلاح به طور محلی در ویسکانین برای آب پشت یک دریاچه مصنوعی استفاده می شود. - ج) منطقه متاثر از سیل قبلی. -

مترادف و متضاد

مد (اسم)
extent, accent, ebb, flow, length, extension, flux, flowage

سیلاب (اسم)
spate, floodwater, freshet, flowage


کلمات دیگر: