کلمه جو
صفحه اصلی

plumbing


معنی : سرب کاری، لوله کشی خانه ها
معانی دیگر : لوله کشی، لوله های ساختمانی، عمل لوله کشی، مساحی

انگلیسی به فارسی

لوله کشی خانه ها، سرب کاری، مساحی


لوله کشی، لوله کشی خانه ها، سرب کاری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the system of water and sewerage pipes and fixtures in a building.

(2) تعریف: the work or occupation of a plumber.

• work of a plumber; system of pipes and hoses (for water supply, etc.)
the plumbing in a building consists of the water and drainage pipes, baths, and toilets.
plumbing is the work of connecting and repairing water and drainage pipes, baths, and toilets.
see also plumb.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] لوله کشی
[زمین شناسی] لوله کشی

مترادف و متضاد

سرب کاری (اسم)
plumbery, plumbing

لوله کشی خانه ها (اسم)
plumbing

جملات نمونه

1. plumbing fixtures
تسهیلات لوله کشی

2. bad plumbing
لوله کشی بد

3. hot-water plumbing
لوله کشی آب گرم

4. most homes have electricity and plumbing
بیشتر خانه ها برق و لوله کشی دارند.

5. some communities still lack electricity and indoor plumbing
برخی از جوامع هنوز برق و آب لوله کشی ندارند.

6. to modernize an old house by putting in plumbing and wiring
خانه ی قدیمی را با لوله کشی و سیم کشی امروزی کردن

7. The builders are putting in the plumbing and electrics.
[ترجمه ترگمان]سازندگان در لوله کشی و electrics قرار دارند
[ترجمه گوگل]سازندگان در لوله کشی و الکتریکی قرار می گیرند

8. There is something wrong with the plumbing.
[ترجمه ترگمان] لوله کشی یه مشکلی داره
[ترجمه گوگل]با لوله کشی چیزی اشتباه است

9. They had ensured the plumbing was overhauled a year ago.
[ترجمه ترگمان]کار لوله کشی را یک سال پیش تضمین کرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها اطمینان دادند که لوله کشی یک سال پیش اصلاح شد

10. She spent her life plumbing the mysteries of the human psyche.
[ترجمه ترگمان] اون تمام زندگیش رو با رازهای روح انسان در میون گذاشت
[ترجمه گوگل]او زندگیاش را با اسرار روح انسان گذراند

11. We did all the plumbing in our house ourselves.
[ترجمه ترگمان] ما همه لوله کشی خونه هامون رو انجام دادیم
[ترجمه گوگل]ما تمام لوله های خود را در خانه ما انجام دادیم

12. We keep having problems with the plumbing.
[ترجمه ترگمان]ما با لوله کشی مشکل داریم
[ترجمه گوگل]ما با مشکلات لوله کشی مشکل داریم

13. The plumbing in this house is positively medieval!
[ترجمه ترگمان]لوله کشی این خانه به طور حتم قرون وسطایی است!
[ترجمه گوگل]لوله کشی در این خانه مثبت قرون وسطی است!

14. Plumbing and electrics are installed to a high standard.
[ترجمه ترگمان]Plumbing و electrics به استاندارد بالایی نصب شده اند
[ترجمه گوگل]لوله کشی و الکتریکی به یک استاندارد بالا نصب می شود

15. They're going to have to put in new plumbing.
[ترجمه ترگمان]اونا مجبورن یه لوله جدید درست کنن
[ترجمه گوگل]آنها باید در لوله کشی جدید قرار بگیرند

16. Plumbing for an automatic washing machine.
[ترجمه ترگمان]Plumbing برای ماشین لباس شویی اتوماتیک
[ترجمه گوگل]لوله کشی برای ماشین لباسشویی اتوماتیک

Most homes have electricity and plumbing.

بیشتر خانه‌ها برق و لوله‌کشی دارند.


پیشنهاد کاربران

لوله کشی

تاسیسات آب ساختمان

سیستم لوله کشی ساختمان

[مهندسی پزشکی؛ تخصصی]
در اصل متبادرکننده ی همان مفهوم لوله کشی است اما در سیستم بدن استفاده از این عنوان رواج ندارد و متداول نیست که از �لوله کشی� استفاده کنیم.
لذا مترادف های وزین تری برای این کلمه در سیستم های سیالاتی بدن استفاده می شود.
به عنوان مثال اگر راجع به خون گفته شده باشد
به جای لوله کشی خون از خونراه یا خونگذر و یا معبرهای خون استفاده می شود.
بنابراین
. . . . گذر، . . . راه
استفاده میشود اما بازهم مفهوم لوله کشی در دل آن نهفته است یعنی فقط یک گذر یا راه خالی نیست بلکه این مسیرها به هم مرتبطند
امیدوارم در آینده دوستان باتوجه به این مفهوم برابرهای بهتری برای این کلمه پیشنهاد دهند که در عین رعایت وقار، رساننده ی مفهوم هم باشد.
چون استفاده از لوله کشی در سیستم های بدن کمی ناملموس و دلزننده است.


کلمات دیگر: