کلمه جو
صفحه اصلی

freeway


معنی : بزرگراه، شاهراه
معانی دیگر : (امریکا)، بزرگراه (راه میاندار که چراغ قرمز و ایست و تقاطع ندارد)، شاهراهی که از حق راهداری معاف است

انگلیسی به فارسی

بزرگراه، شاهراه، شاهراهی که از حق راه داری معاف است


بزرگراه، شاهراه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a highway with limited access and no tolls; expressway.
مشابه: highway

• toll-free express highway
a freeway is a road with several lanes and controlled places where vehicles join it, so that people can travel quickly; used in american english.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] آزاد راه - شاهراه - اتوبان

مترادف و متضاد

بزرگراه (اسم)
autobahn, highway, freeway, superhighway, parkway

شاهراه (اسم)
autobahn, highway, freeway, superhighway, lifeline, thoroughfare, turnpike

expressway


Synonyms: artery, beltway, highway, interstate, parkway, road, superhighway, thoroughfare, thruway


جملات نمونه

1. We were driving on a California freeway.
[ترجمه ترگمان]ما در بزرگراه کالیفرنیا رانندگی می کردیم
[ترجمه گوگل]ما در بزرگراه کالیفرنیا رانندگی کردیم

2. The coastal road diverges from the freeway just north of Santa Monica.
[ترجمه ترگمان]جاده ساحلی از بزرگراه در شمال سانتا مونیکا diverges
[ترجمه گوگل]جاده ساحلی از بزرگراه واقع در شمال سانتا مونیکا متفاوت است

3. A limousine swept her along the busy freeway to the airport.
[ترجمه ترگمان]لیموزین او را در بزرگراه شلوغ به طرف فرودگاه برد
[ترجمه گوگل]یک لیموزین در کنار اتوبان مشغول به فرودگاه رفت

4. The new freeway will pass over the lake.
[ترجمه ترگمان]بزرگراه جدید از روی دریاچه عبور خواهد کرد
[ترجمه گوگل]بزرگراه جدید بیش از دریاچه عبور خواهد کرد

5. We broke down on the freeway.
[ترجمه ترگمان] توی بزرگراه به هم زدیم
[ترجمه گوگل]ما در بزرگراه آزاد شدیم

6. A crash on the eastbound side of the freeway is blocking traffic.
[ترجمه ترگمان]تصادف در طرف eastbound بزرگراه مسدود کردن ترافیک است
[ترجمه گوگل]تصادف در سمت شرق از بزرگراه مسدود کردن ترافیک است

7. The speed limit on the freeway is 55mph.
[ترجمه ترگمان]محدوده سرعت بزرگراه ۵۵ مایل بر ساعت است
[ترجمه گوگل]محدودیت سرعت در آزادراه 55 مایل در ساعت است

8. Once we were off the main freeway, the trip felt more like a vacation.
[ترجمه ترگمان]وقتی از بزرگراه اصلی خارج شدیم، سفر بیشتر شبیه به یک تعطیلات بود
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما از بزرگراه اصلی بودیم، سفر بیشتر شبیه تعطیلات بود

9. I got behind some poky driver on the freeway.
[ترجمه ترگمان]من پشت یه راننده poky توی بزرگراه گیر کردم
[ترجمه گوگل]من پشت برخی از راننده های ضعیف در بزرگراه پشت سر گذاشتم

10. Heavy traffic is causing delays on the freeway.
[ترجمه ترگمان]ترافیک سنگین باعث تاخیر در بزرگراه شده است
[ترجمه گوگل]ترافیک سنگین موجب تاخیر در آزادراه می شود

11. Out on the freeway, a billboard caught his eye.
[ترجمه ترگمان]از بزرگراه بیرون، یک بیلبورد چشمش را گرفت
[ترجمه گوگل]خارج از بزرگراه، یک بیلبورد چشم او را گرفت

12. There was a monumental traffic jam on the freeway.
[ترجمه ترگمان] یه ترافیک وحشتناک روی بزرگراه بود
[ترجمه گوگل]یک ترافیک خیالی در بزرگراه وجود داشت

13. Expect delays where freeway traffic merges.
[ترجمه ترگمان]انتظار delays را داشته باشید که در آن ترافیک بزرگراه به هم متصل شوند
[ترجمه گوگل]انتظار می رود تاخیر زمانی که ترافیک بزرگراه ادغام شود

14. Officials said they might reopen the freeway at 5 p. m. today, perhaps sooner if firefighters gain the upper hand overnight.
[ترجمه ترگمان]مقامات گفتند که ممکن است بزرگراه را در ساعت ۵ بعد از ظهر بازگشایی کنند متر امروز، شاید به محض این که آتش نشانان در عرض یک شب دست به دست هم بدهند
[ترجمه گوگل]مقامات گفتند که ممکن است آزادانه در 5 پایی باز شود متر امروز، شاید زودتر، اگر آتش نشانان یک شبه دست برتر بگیرند

15. There was a nasty accident on the freeway and seven people were killed.
[ترجمه ترگمان]در بزرگراه اتفاق بدی افتاد و هفت نفر کشته شدند
[ترجمه گوگل]یک اتفاقی تند و زننده در بزرگراه وجود داشت و هفت نفر کشته شدند

پیشنهاد کاربران

بزرگراه

ازاد راه

اتوبان، آزاد راه، بزرگراه


کلمات دیگر: