1. He was killed when his monoplane stalled and dived into the ground.
[ترجمه ترگمان]وقتی که his از حرکت ایستاد و به زمین فرو رفت، کشته شد
[ترجمه گوگل]او زمانی کشته شد که مونولوگ وی متوقف شد و به زمین افتاد
2. The huge monoplane had to achieve a speed of fifty miles an hour to become airborne.
[ترجمه ترگمان]The بزرگ مجبور بودند به سرعت ۵۰ مایل در ساعت برسند تا هوابرد شوند
[ترجمه گوگل]مونوپلان عظیم برای رسیدن به هوا به سرعت به سرعت پنجاه مایل در ساعت رسید
3. He designed a small single-seat monoplane which could be used for little but fun flying and possibly racing.
[ترجمه ترگمان]او یک صندلی کوچک تک منظوره را طراحی کرد که می توانست برای پرواز کوچک اما سرگرم کننده و احتمالا مسابقه استفاده شود
[ترجمه گوگل]او یک مونوپلان کوچک تک صندلی را طراحی کرد که می توانست برای پرواز کمی، اما سرگرم کننده و احتمالا مسابقه استفاده شود
4. Leon Levavasseur's Antoinette monoplane of 19
[ترجمه ترگمان]آنتوانت آنتوانت monoplane ۱۹ ساله بود
[ترجمه گوگل]آنتوینت مونولوگ پلنگ Leon Levavasseur از 19 سالگی
5. We all are monoplane wing angel, only then hugs, can soar.
[ترجمه ترگمان]همه ما فرشته بال هستیم، فقط در آغوش می گیریم و می تونیم پرواز کنیم
[ترجمه گوگل]ما همه ی فرشته ی مونوپال است، فقط پس از آغوش، می تواند افزایش یابد
6. Monoplane flying angels need to embrace.
[ترجمه ترگمان]فرشته پرواز فرشتگان به آغوش گرفتن نیاز دارند
[ترجمه گوگل]فرشتگان مونوپلان باید در آغوش بگیرند
7. This new plane was a beautiful monoplane characterized by a streamline frontal area.
[ترجمه ترگمان]این صفحه جدید یک monoplane زیبا بود که با یک ناحیه پیشانی صاف و ساده شناخته می شد
[ترجمه گوگل]این هواپیما جدید یک مونوپلان زیبا بود که به وسیله یک منطقه جلو و رو به جلو طراحی شده است
8. Louis Bleriot flew his monoplane across the English Channel, in 3 5 minutes.
[ترجمه ترگمان]لویی Bleriot در عرض ۳ دقیقه از کانال مانش عبور کرد
[ترجمه گوگل]لوئیس بلریوت، مونولوگ خود را در کانال انگلیسی، در 5 دقیقه 3 پرواز کرد
9. He is used to. flying in a monoplane.
[ترجمه ترگمان]عادت کرده که این کار را بکند به پرواز در a
[ترجمه گوگل]او مورد استفاده قرار گرفته است پرواز در یک تک قطبی
10. He was delighted to coax the monoplane to 330 m. p. h.
[ترجمه ترگمان]او خوشحال بود که او را متقاعد کرده بود تا مرا متقاعد کند که او را متقاعد کنم پی اچ
[ترجمه گوگل]او خوشحال بود که مونوپلان را به 330 متر هدایت کند پ ساعت
11. During 1909-19 Charles Fletcher, Works manager, designed and built a monoplane and a biplane.
[ترجمه ترگمان]در طول ۱۹۰۹ - ۱۹ چارلز فلچر، مدیر کار، یک monoplane و یک biplane را طراحی و ساخت
[ترجمه گوگل]در طول 1909-19 چارلز فلچر، مدیر کارها، یک مونوپلان و یک پلان دوبل را طراحی و ساخته شد
12. Of all-metal construction, the Firefly F. I was a cantilever low-wing monoplane with an alclad-covered monocoque fuselage.
[ترجمه ترگمان]از همه ساخت فلزی، the F من یک monoplane low cantilever با یک بدنه monocoque alclad - بودم
[ترجمه گوگل]از سازه های فلزی ساخته شده، Firefly F من یک مونوپلان کمربند کمربندی با بدنه آلومینیومی Monocoque بود
13. Had heard a fable: Each people all are the monoplane wing angel.
[ترجمه ترگمان]داستانی شنیده بود: هر کس فرشته بال monoplane است
[ترجمه گوگل]اگر یک افسانه را شنیدید: همه مردم همه ی فرشته ی مونوپول هستند