کلمه جو
صفحه اصلی

monoplane


معنی : هواپیمای یک باله
معانی دیگر : (هواپیما و غیره) یک بال، یک باله، تکبال (در برابر: دوباله biplane)

انگلیسی به فارسی

هواپیمای یک باله


انگلیسی به انگلیسی

• airplane with a single wing extending to both sides of the plane

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] هواپیمای یکباله

مترادف و متضاد

هواپیمای یک باله (اسم)
parasol, monoplane

جملات نمونه

1. He was killed when his monoplane stalled and dived into the ground.
[ترجمه ترگمان]وقتی که his از حرکت ایستاد و به زمین فرو رفت، کشته شد
[ترجمه گوگل]او زمانی کشته شد که مونولوگ وی متوقف شد و به زمین افتاد

2. The huge monoplane had to achieve a speed of fifty miles an hour to become airborne.
[ترجمه ترگمان]The بزرگ مجبور بودند به سرعت ۵۰ مایل در ساعت برسند تا هوابرد شوند
[ترجمه گوگل]مونوپلان عظیم برای رسیدن به هوا به سرعت به سرعت پنجاه مایل در ساعت رسید

3. He designed a small single-seat monoplane which could be used for little but fun flying and possibly racing.
[ترجمه ترگمان]او یک صندلی کوچک تک منظوره را طراحی کرد که می توانست برای پرواز کوچک اما سرگرم کننده و احتمالا مسابقه استفاده شود
[ترجمه گوگل]او یک مونوپلان کوچک تک صندلی را طراحی کرد که می توانست برای پرواز کمی، اما سرگرم کننده و احتمالا مسابقه استفاده شود

4. Leon Levavasseur's Antoinette monoplane of 19
[ترجمه ترگمان]آنتوانت آنتوانت monoplane ۱۹ ساله بود
[ترجمه گوگل]آنتوینت مونولوگ پلنگ Leon Levavasseur از 19 سالگی

5. We all are monoplane wing angel, only then hugs, can soar.
[ترجمه ترگمان]همه ما فرشته بال هستیم، فقط در آغوش می گیریم و می تونیم پرواز کنیم
[ترجمه گوگل]ما همه ی فرشته ی مونوپال است، فقط پس از آغوش، می تواند افزایش یابد

6. Monoplane flying angels need to embrace.
[ترجمه ترگمان]فرشته پرواز فرشتگان به آغوش گرفتن نیاز دارند
[ترجمه گوگل]فرشتگان مونوپلان باید در آغوش بگیرند

7. This new plane was a beautiful monoplane characterized by a streamline frontal area.
[ترجمه ترگمان]این صفحه جدید یک monoplane زیبا بود که با یک ناحیه پیشانی صاف و ساده شناخته می شد
[ترجمه گوگل]این هواپیما جدید یک مونوپلان زیبا بود که به وسیله یک منطقه جلو و رو به جلو طراحی شده است

8. Louis Bleriot flew his monoplane across the English Channel, in 3 5 minutes.
[ترجمه ترگمان]لویی Bleriot در عرض ۳ دقیقه از کانال مانش عبور کرد
[ترجمه گوگل]لوئیس بلریوت، مونولوگ خود را در کانال انگلیسی، در 5 دقیقه 3 پرواز کرد

9. He is used to. flying in a monoplane.
[ترجمه ترگمان]عادت کرده که این کار را بکند به پرواز در a
[ترجمه گوگل]او مورد استفاده قرار گرفته است پرواز در یک تک قطبی

10. He was delighted to coax the monoplane to 330 m. p. h.
[ترجمه ترگمان]او خوشحال بود که او را متقاعد کرده بود تا مرا متقاعد کند که او را متقاعد کنم پی اچ
[ترجمه گوگل]او خوشحال بود که مونوپلان را به 330 متر هدایت کند پ ساعت

11. During 1909-19 Charles Fletcher, Works manager, designed and built a monoplane and a biplane.
[ترجمه ترگمان]در طول ۱۹۰۹ - ۱۹ چارلز فلچر، مدیر کار، یک monoplane و یک biplane را طراحی و ساخت
[ترجمه گوگل]در طول 1909-19 چارلز فلچر، مدیر کارها، یک مونوپلان و یک پلان دوبل را طراحی و ساخته شد

12. Of all-metal construction, the Firefly F. I was a cantilever low-wing monoplane with an alclad-covered monocoque fuselage.
[ترجمه ترگمان]از همه ساخت فلزی، the F من یک monoplane low cantilever با یک بدنه monocoque alclad - بودم
[ترجمه گوگل]از سازه های فلزی ساخته شده، Firefly F من یک مونوپلان کمربند کمربندی با بدنه آلومینیومی Monocoque بود

13. Had heard a fable: Each people all are the monoplane wing angel.
[ترجمه ترگمان]داستانی شنیده بود: هر کس فرشته بال monoplane است
[ترجمه گوگل]اگر یک افسانه را شنیدید: همه مردم همه ی فرشته ی مونوپول هستند

پیشنهاد کاربران

monoplane ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: هواپیمای تک‏باله
تعریف: هواپیمایی که دارای یک بال است|||متـ . تک‏باله


کلمات دیگر: