1. a blot on one's escutcheon
لکه ی بدنامی،آبروریزی،افتضاح
2. a blot on one's escutcheon
ننگ،آبروریزی،لکه به نام نیک
3. the indiscretions of his youth became a blot on his escutcheon
خطاهای جوانی نام او را لکه دار کرد.
4. Two square escutcheon plates, each incised with a cross, have been riveted on to the surface above and below the keyhole.
[ترجمه ترگمان]دو بشقاب بزرگ خانوادگی که هر یک از آن ها با صلیب کشیده شده و روی سطح سوراخ سوراخ سوراخ شده بود
[ترجمه گوگل]دو تکه مربع مربع، هر کدام با یک صلیب بریده شده، به سطح بالا و پایین کلید سوراخ تزریق شده اند
5. Shank and escutcheon are made of zinc finish, fine-quality steel. Chromium finish available.
[ترجمه ترگمان]shank و escutcheon از جنس روی، فولاد با کیفیت خوب ساخته شده اند کروم موجود در آب را به پایان رساند
[ترجمه گوگل]شانک و سرامیک ساخته شده از روی، فولاد با کیفیت خوب است کروم در دسترس است
6. The Spanish royal family used on its escutcheon, two pillars (representing the Pillars of Hercules in Gibraltar and Morocco) crossed by an unfurled banner reading "Plus Ultra. "
[ترجمه ترگمان]خانواده سلطنتی اسپانیا در escutcheon، دو ستون (که نشان از ستون های هرکول در جبل الطارق و مراکش است)استفاده کردند که پرچمی برافراشتند که پرچم \"Plus Plus\" را می خواندند
[ترجمه گوگل]خانواده سلطنتی اسپانیا که در صندلی خود استفاده می شود، دو ستون (نماینده ستون های هرکول در جبل الطارق و مراکش) با یک پرچم بی نظیر 'Plus Ultra' عبور می کند '
7. Escutcheon:a shield or shield-shaped emblem bearing a coat of arms.
[ترجمه ترگمان]علامتی که نشان می دهد: حفاظ دار یا حفاظ دار
[ترجمه گوگل]جعبه محافظ: یک نشان یا یک سپر یا اسلحه ای با یک دست کت و شلوار است
8. Strictly speaking, therefore, impalement and the use of an escutcheon of pretence is marshalling at its simplest.
[ترجمه ترگمان]به خاطر همین حرف درست و حسابی زدن و استفاده از یک بهانه خانوادگی در ساده ترین حالت صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]بدیهی است که سخن گفتن و استفاده از تقلید از تظاهر است که در ساده ترین حالت آن است
9. Paul Rand, one of the world's greatest designers states that "a logo is a flag, a signature, an escutcheon, a street sign.
[ترجمه ترگمان]Paul Rand، یکی از بزرگ ترین طراحان جهان می گوید: \" یک آرم، یک پرچم، امضا، an، یک نشانه خیابانی است
[ترجمه گوگل]پل رند، یکی از بزرگترین طراحان جهان می گوید: 'یک لوگو یک پرچم، یک امضا، یک جعبه، نشانه خیابانی است
10. Enhance the mass system, increase the competition ability of the escutcheon.
[ترجمه ترگمان]تقویت سیستم جرم، توانایی رقابت of را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]افزایش سیستم توده ای، افزایش توان رقابتی این جعبه را افزایش می دهد
11. Red Hand - Usual mark for a baronet if borne on a small escutcheon.
[ترجمه ترگمان]مارک قرمز - همان نشان همیشگی برای یک بارو نت، اگر با یک خانواده کوچک به دنیا بیاید
[ترجمه گوگل]قرمز دست - علامت معمول برای یک بارنت اگر بر روی یک صندوق کوچک است
12. The tent was brown, like the standard flapping from its center pole, where the red stallion of House Bracken reared upon its gold escutcheon.
[ترجمه ترگمان]چادر به رنگ قهوه ای بود، درست مثل the که از وسط آن به اهتزاز درآمده بود، جایی که نریان سرخ پوستان برکن روی دامن کوتاه آن دو پا بلند شده بود
[ترجمه گوگل]چادر قهوه ای بود، مانند فلپینگ استاندارد از قطب مرکزی آن، جایی که نیش قرمز House Bracken بر روی جعبه طلائی آن کاشته شده بود
13. Mortise lock —the lock body is inserted into the door edge, the lever and escutcheon are installed on the surface of the door.
[ترجمه ترگمان]قفل mortise - بدنه قفل در لبه در وارد می شود، اهرم و escutcheon روی سطح در نصب می شوند
[ترجمه گوگل]قفل جاسوسی - قفل بدن به لبه درب وارد شده، اهرم و جعبه در سطح درب نصب شده است
14. A wide vertical band in the center of an escutcheon.
[ترجمه ترگمان]یک گروه عمودی پهن در مرکز یک escutcheon
[ترجمه گوگل]یک نوار عمودی گسترده در مرکز جعبه
15. Both with two drawers(sentence dictionary), each centered by an inlaid hexagon with ivory angular keyhole escutcheon.
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها دارای دو کمد (فرهنگ لغت هستند)، که هر کدام از یک شش ضلعی inlaid شده با سوراخ سوراخ سوراخ ivory عاج در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]هر کدام با دو جعبه (واژه فرهنگ لغت)، هر کدام با یک شش ضلعی مجهز به یک سوراخ کلید سوراخ زاویه ای عکسی محاصره شده است