کلمه جو
صفحه اصلی

dote


معنی : پرت گویی کردن، خرفت شدن، عشق ابلهانه ورزیدن
معانی دیگر : (در اثر پیری) خرف بودن، فرتوت بودن، دچار ناتوانی فکری و جسمی شدن، (با: on و upon - نابخردانه یا بیش از حد) دوست داشتن، شیدا بودن، واله بودن، مرده ی کسی بودن

انگلیسی به فارسی

عشق ابلهانه ورزیدن، پرت‌گویی کردن


داوت، خرفت شدن، عشق ابلهانه ورزیدن، پرت گویی کردن


انگلیسی به انگلیسی

• adore, indulge, pamper, spoil; exhibit mental decline due to old age
if you dote on someone, you love them very much and cannot see their faults.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] پوسیدگی

مترادف و متضاد

پرت گویی کردن (فعل)
be drivelling idiot, dote

خرفت شدن (فعل)
dote, hebetate

عشق ابلهانه ورزیدن (فعل)
dote

جملات نمونه

1. Grandparents just love to dote on their grandchildren.
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط دوست دارند grandchildren را دوست داشته باشند
[ترجمه گوگل]پدربزرگ و مادربزرگ فقط به نوه هایشان علاقه دارند

2. They dote on their daughter.
[ترجمه ترگمان]آن ها عاشق دخترشان هستند
[ترجمه گوگل]آنها بر دخترشان انداخته اند

3. I just dote on hot buttered scones!
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !
[ترجمه گوگل]من فقط بر روی تکه های کره ای داغ چرت زدم!

4. What Magic bids me now so fondly dote On what so lately I disdain'd to look on?
[ترجمه ترگمان]حالا چه جادویی به من پیشنهاد می کند که به چه چیزهایی علاقه داشته باشم؟
[ترجمه گوگل]حالا چه جادوئی به من علاقه مند است به طوری که به زودی به من نگاه می کنی؟

5. I dote on his very absence, and I wish them a fair departure. William Shakespeare
[ترجمه ترگمان]من عاشق غیبت او هستم و آرزو می کنم که آن ها هم بروند ویلیام شکسپیر …
[ترجمه گوگل]من در مورد غیبت بسیار متواضع هستم و برای آنها آرزوی منصفانه می کنم ویلیام شکسپیر

6. Roses, for instance, dote on sticky soil.
[ترجمه ترگمان]مثلا گل های رز، برای مثال، عاشق خاک چسبناک شده بودند
[ترجمه گوگل]برای مثال گلهای رز، روی خاک چسبناک قرار می گیرند

7. On my advanced age, I dote.
[ترجمه ترگمان]در این سن و سال، من عاشق dote
[ترجمه گوگل]در سن پیشرفت من، من دلم برات تنگ شده

8. You shouldn't dote on children, for it isn't good for their growth.
[ترجمه ترگمان]تو نباید به بچه ها علاقه داشته باشی، چون این برای رشد آن ها خوب نیست
[ترجمه گوگل]شما نباید روی فرزندان تسویه کنید، زیرا رشد آنها مناسب نیست

9. Teachers dote on kids of the rich and mighty.
[ترجمه ترگمان]معلمان بچه های ثروتمند و مقتدر را دوست دارند
[ترجمه گوگل]معلمان در مورد بچه های ثروتمند و قدرتمند dote

10. I dote upon it - from the beach.
[ترجمه ترگمان]من عاشق آن هستم - از ساحل
[ترجمه گوگل]من بر آن را - از ساحل

11. Responsibility to dote on your work, do the goalkeeper.
[ترجمه ترگمان]مسئولیت ها برای عاشق شدن در کار شما، این دروازه بان را انجام دهید
[ترجمه گوگل]مسئولیت پذیری در کار شما، دروازه بان را انجام دهید

12. Life is a lovely kitten, dote on it.
[ترجمه ترگمان]زندگی یک بچه گربه دوست داشتنی است
[ترجمه گوگل]زندگی یک بچه گربه دوست داشتنی است

13. She began to dote right after her 91 st birthday.
[ترجمه ترگمان]بعد از تولد ۹۱ سالگیش شروع کرد به dote زدن
[ترجمه گوگل]او پس از تولد 91 سالگی خودش را به حال خود رها کرد

14. National magazines dote on her, and China's television crews are taping away.
[ترجمه ترگمان]مجلات ملی شیفته او هستند و خدمه تلویزیون چین نیز ضبط می کنند
[ترجمه گوگل]مجله های ملی به او رای می دهند و خدمه های تلویزیونی چین از این کار دور می شوند

He is only 75, but he is already doting.

او فقط 75 سال دارد؛ ولی از حالا خرف شده است.


The old man doted on his youthful wife.

پیرمرد واله‌ی همسر جوان خود بود.


پیشنهاد کاربران

dote upon/on دلبسته شدن

واله و شیداشدن
خرف شدن


کلمات دیگر: