کلمه جو
صفحه اصلی

mooring


(مجازی - معمولا جمع) وابستگی های فکری و عاطفی، (کشتی) مهارسازی، لنگراندازی، بستن به اسکله، طناب و زنجیر و غیره که با آن کشتی به اسکله بسته می شود، مهارگان، اسباب مهار، بست افزار، (جمع) جایگاه مهار کشتی، مهارگاه

انگلیسی به فارسی

(کشتی) مهارسازی، لنگراندازی، بستن به اسکله


طناب و زنجیر و غیره که با آن کشتی به اسکله بسته می‌شود، مهارگان، اسباب مهار، بست افزار


(جمع) جایگاه مهار کشتی، مهارگاه


(مجازی - به‌طور معمول جمع) وابستگیهای فکری و عاطفی


مارش کردن، لنگر انداختن


انگلیسی به انگلیسی

• anchoring, act of one who moors; place where boats are moored; securing line
a mooring is a place where a boat that is on the water can be attached to the land with a rope.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] لنگرگاه

مترادف و متضاد

landing


Synonyms: anchorage, berth, dock, harbor, marina, pier, port, station, wharf


جملات نمونه

1. Nicholas untied the boat from her mooring.
[ترجمه ترگمان]نیکلای قایق را از کنار او باز کرد
[ترجمه گوگل]نیکلاس از قایقرانی خود قایق را قطع کرد

2. The captain piloted the boat into a mooring.
[ترجمه شبنم] ناخدا قایق را به سمت لنگرگاه هدایت کرد.
[ترجمه ترگمان]ناخدا قایق را هدایت کرد و لنگر انداخت
[ترجمه گوگل]کاپیتان قایق را به سواری سوار کرد

3. Even the boldly striped mooring posts were topped with a dollop of white, rather like gaudy Cornetto ice-creams.
[ترجمه ترگمان]حتی the که با شجاعت راه راه پوشیده شده بودند با یک دسته علف سفید پوشیده شده بودند
[ترجمه گوگل]حتی پست های شلوغی راه راه دریایی با یک گلدان سفید، و نه مانند کیک خرد شده Cornetto، پر شده بود

4. Ezra dropped the mooring, the engine roared, the bow rose above the water and the land pulled away.
[ترجمه ترگمان]سر و کله ازرا از آب افتاد و کمان از آب افتاد و زمین کنار رفت
[ترجمه گوگل]عزرا قطار مارش را برداشت، موتور ریش شد، کمانش بلندتر از آب بود و زمین خشک شد

5. Two steering oars, two rowlocks and two mooring spikes with painters were provided.
[ترجمه ترگمان]دو پارو فرمان، دو rowlocks و دو میخ پهلوگیری با نقاشان فراهم شد
[ترجمه گوگل]دو وظیفه فرمان، دو ردیف و دو ستون مورینگ با نقاشان ارائه شد

6. The mooring is more stable and less vulnerable to weather than that at Dunbar.
[ترجمه ترگمان]پهلوگیری بیشتر پایدار است و نسبت به آب و هوای Dunbar نسبت به آب و هوا آسیب پذیر است
[ترجمه گوگل]مورینگ پایدارتر و کم آب و هوا کمتر از دونبار است

7. By using fixed mooring systems for boats.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از سیستم های پهلوگیری ثابت برای قایق ها
[ترجمه گوگل]با استفاده از سیستم های مجهز ثابت برای قایق

8. I got up before dawn and made my mooring at Fambridge while there was still water to row ashore.
[ترجمه ترگمان]قبل از طلوع آفتاب از خواب بلند شدم و وقتی هنوز آب برای پارو زدن به ساحل بود، نفسم را حبس کردم
[ترجمه گوگل]من قبل از سپیده دم برخاستم و در فامبریت سوار شدم، در حالیکه آب هنوز برای برداشتن در ساحل وجود داشت

9. Stultz headed back to their mooring, a few hundred yards east of the Trepassey town dock.
[ترجمه ترگمان]چند صد متری شرق بندر Trepassey به مقصد رسیدند
[ترجمه گوگل]استولز به چندین و چند متری در حوالی شهر تپاسسی به سوی مارش رفت

10. It doesn't need brakes so much as mooring ropes to stop it floating away.
[ترجمه ترگمان]به اندازه بستن طناب ها نیازی به ترمز نیست
[ترجمه گوگل]این به ترتیب به عنوان طناب های موروثی نیازی به توقف ندارد تا آن را شناور کند

11. My mooring belonged to a small boatyard near Fambridge, about six miles above Burnham.
[ترجمه ترگمان]لنگر من متعلق به a کوچکی بود که در حدود شش مایل از Burnham قرار داشت
[ترجمه گوگل]قایق سواری من متعلق به یک قایق کوچک در نزدیکی Fambridge، در حدود شش مایل بالاتر از Burhamham است

12. Michele secured the motor-boat to one of the mooring rings and handed her out.
[ترجمه ترگمان]می کل قایق موتوری را به یکی از لنگر انداخت و به او داد
[ترجمه گوگل]میشل موتور قایق را به یکی از حلقه های مورینگ تسمه داد و به او داد

13. In this paper, aim at the same mooring lines arrangement, different mooring radiuses and lines lengths, the relationship between the response of SPAR and the mooring lines are studied.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، هدف از آرایش خطوط مهار با طناب های مهار شده متفاوت و طول خطوط، رابطه بین پاسخ of و طناب های مهار مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در این مقاله، هدف در همان ترتیب خطوط مورینگ، شعاع های مختلف مورینگ و طول خطوط، رابطه بین پاسخ SPAR و خطوط مورینگ مورد مطالعه قرار گرفته است

14. Lower one messenger rope to the mooring boat from portside.
[ترجمه ترگمان]یک طناب messenger را به قایق پهلوگیری از portside اضافه کنید
[ترجمه گوگل]پایین یک طناب رسول را به قایق سواری از portide

Modern man has been torn from his spiritual moorings.

انسان امروزی از وابستگی‌های روحی خود منفک شده است.


پیشنهاد کاربران

mooring ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: مهار 3
تعریف: بستن شناور، اعم از کوچک و بزرگ، به محلی مشخص همچون موت یا لنگر یا شناوه/ بویۀ مهار به وسیلۀ طناب یا زنجیر

لنگر انداختن

مهاراندازی

مهاربندی ( فعل )


کلمات دیگر: