کلمه جو
صفحه اصلی

ditching


فرود اضطرارى هواپیما روى اب علوم هوایى : فرود اضطرارى هواپیما روى اب علوم نظامى : خندق یا سنگر کنى

انگلیسی به فارسی

گودال، گودال کندن


انگلیسی به انگلیسی

• digging ditches; forsaking

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] حفاری
[زمین شناسی] حفاری

پیشنهاد کاربران

کنار گذاشتن چیزی - از سر باز کردن چیزی - از شر چیزی خلاص شدن - رها کردن - بی خیال چیزی شدن

ditching ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: آب‏نشینی اضطراری
تعریف: نشست اضطراری هواگَرد روی آب


کلمات دیگر: