1. a footpath linked the cottage with the river
راه باریکی کلبه را به رودخانه وصل می کرد.
2. Owners who allow their dogs to foul the footpath will be fined.
[ترجمه ترگمان]مالکان که به سگ های خود اجازه می دهند تا کوره راه را خراب کنند جریمه خواهند شد
[ترجمه گوگل]صاحبان که به سگ های خود اجازه می دهند مسیر پیاده روی را نادیده بگیرند جریمه خواهند شد
3. I hope this is a public footpath and we're not trespassing on someone's land.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم این یه راه عمومی باشه و ما به ملک کسی تجاوز نمی کنیم
[ترجمه گوگل]من امیدوارم این یک مسیر پیاده روی عمومی است و ما در زمین کسی به سر می بریم
4. The footpath runs along the canal.
[ترجمه ترگمان]پیاده رو در امتداد کانال حرکت می کند
[ترجمه گوگل]پیاده رو در امتداد کانال اجرا می شود
5. The monastery is an hour away by footpath.
[ترجمه ترگمان]این صومعه یک ساعت پس از عبور از کوره راه است
[ترجمه گوگل]صومعه یک ساعت به طول پیاده روی است
6. Some seed fell along the footpath, and the birds came and ate it up.
[ترجمه ترگمان]چند دانه در کوره راه افتادند و پرندگان آمدند و خوردند
[ترجمه گوگل]برخی از بذر در امتداد راه پیاده روی سقوط کردند و پرندگان آمدند و آن را خوردند
7. The fence runs the length of the footpath.
[ترجمه ترگمان]حصار، طول کوره راه را طی می کند
[ترجمه گوگل]حصار طول مسیر پیاده رو را اجرا می کند
8. The descent of the footpath starts in easy fashion.
[ترجمه ترگمان]پایین رفتن از کوره راه آسان است
[ترجمه گوگل]سقوط راه رفتن به آرامی شروع می شود
9. We stood on the footpath and waited for a gap in the traffic.
[ترجمه ترگمان]ما در پیاده رو ایستاده بودیم و منتظر یک شکاف در ترافیک بودیم
[ترجمه گوگل]ما در پیاده رو ایستادیم و منتظر یک شکاف در ترافیک بودیم
10. The old footpath skirts around the village.
[ترجمه ترگمان]این کوره راه باریک در اطراف دهکده گسترده شده بود
[ترجمه گوگل]دامن های قدیمی پیاده رو در اطراف روستا
11. We gave chase along the footpath.
[ترجمه ترگمان]از طرف راه به دنبال راه رفتن به راه افتادیم
[ترجمه گوگل]ما در پی پیاده روی دنبال شدیم
12. This is a footpath ; cars are not allowed.
[ترجمه ترگمان]این یک کوره راه است؛ ماشین ها مجاز نیستند
[ترجمه گوگل]این یک مسیر پیاده است؛ اتومبیل ها مجاز نیستند
13. Follow the footpath and you'll eventually hit the road.
[ترجمه ترگمان]از پیاده رو حرکت کنید و در نهایت به جاده برخورد کنید
[ترجمه گوگل]مسیر پیاده رو را دنبال کنید و در نهایت به جاده خواهید رسید
14. Footpath erosion is also a common feature of landscapes that are widely used by walkers.
[ترجمه ترگمان]فرسایش حفره ای یک ویژگی مشترک از مناظر است که به طور گسترده توسط روروئک مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]فرسایش پا نیز یک ویژگی مشترک از مناظر است که به طور گسترده ای توسط واکر استفاده می شود
15. A Cornish Coastal Footpath has been opened to give the public access to walk along the cliffs.
[ترجمه ترگمان]از Coastal ساحلی Cornish برای دادن دسترسی به مردم به راه رفتن در امتداد پرتگاه ها باز شده است
[ترجمه گوگل]یک مسیر صوفی ساحلی کرنلی برای دسترسی عمومی به راه رفتن در امتداد صخره ها باز شده است