کلمه جو
صفحه اصلی

iterate


معنی : تکرار کردن، باز گو کردن، دوباره گفتن
معانی دیگر : (مرتبا) گفتن، (مکرر) انجام دادن، بارستن (reiterate هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

تکرار کردن، دوباره گفتن، بازگو کردن


تکرار کنید، باز گو کردن، تکرار کردن، دوباره گفتن


انگلیسی به انگلیسی

• repeat, say again; repeat over and over, do repeatedly

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: iterates, iterating, iterated
مشتقات: iteration (n.)
• : تعریف: to say or do again or repeatedly; reiterate.
مشابه: echo, reiterate, repeat

- There is no need to keep iterating the instructions; we know what to do.
[ترجمه ترگمان] لازم نیست دستورالعمل را حفظ کنیم؛ ما می دانیم چکار کنیم
[ترجمه گوگل] لازم نیست دستورالعمل های تکراری را ادامه دهید؛ ما میدانیم چه کنیم

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] تکرار کردن .
[ریاضیات] تکرار کردن، بارستن

مترادف و متضاد

say again


Synonyms: go over, emphasize, repeat


تکرار کردن (فعل)
reiterate, repeat, replicate, reduplicate, rehearse, frequent, iterate, ingeminate, renew

باز گو کردن (فعل)
relate, repeat, iterate, ingeminate

دوباره گفتن (فعل)
repeat, iterate

جملات نمونه

He iterated his complaint.

او شکایت خود را تکرار کرد.


iterated integral

(ریاضی) انتگرال بارسته


1. Mackenzie's technique uses a variant of Michael Barnsley's iterated function system, called a fractal interpolation function.
[ترجمه ترگمان]تکنیک مکنزی از متغیری از تابع تکرار شونده مایکل Barnsley استفاده می کند که تابع interpolation مقطعی نامیده می شود
[ترجمه گوگل]تکنیک مکنزی از یک نوع از تابع تکرار شده مایکل بارسلی استفاده می کند که یک تابع درون یابی فراکتال نامیده می شود

2. On the other hand, feedback networks must iterate over many cycles until the system stabilizes.
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، شبکه های بازخورد باید در طول چرخه های زیاد تکرار شوند تا اینکه سیستم تثبیت شود
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، شبکه های بازخورد باید تا چندین سیکل تا زمانی که سیستم تثبیت می شود، تکرار شود

3. The iterated game is simply the ordinary game repeated an indefinite number of times with the same players.
[ترجمه ترگمان]بازی تکرار تنها یک بازی معمولی است که چندین بار با بازیکنان مشابه تکرار می شود
[ترجمه گوگل]بازی تکرار شده به سادگی بازی معمولی است که تعداد نامحدودی از آنها با بازیکنان مشابه تکرار می شود

4. He iterated his viewpoint.
[ترجمه ترگمان]او دیدگاه خود را تکرار کرد
[ترجمه گوگل]او دیدگاه خود را تکرار کرد

5. There was no evidence for an additional transmissible multifactorial component since H always went to zero when iterating all parameters.
[ترجمه ترگمان]هیچ مدرکی برای یک مولفه چند عاملی اضافی وجود نداشت چون H همیشه وقتی همه پارامترها را مشخص می کرد به صفر می رفت
[ترجمه گوگل]هیچ شواهدی برای مولفه چند فاکتوریل قابل انتقال وجود نداشت، زیرا H زمانی که همه پارامترها را تکرار می کرد همیشه صفر می رفت

6. Iterators iterate through the container in the order defined by the comparison object.
[ترجمه ترگمان]iterators از طریق کانتینر به ترتیب تعریف شده توسط شی مقایسه تکرار می شود
[ترجمه گوگل]تکرار کننده ها از طریق ظرف به ترتیب توسط شی مقایسه مقایسه می کنند

7. Iterators iterate through the container in an arbitrary order, that can change as elements are inserted.
[ترجمه ترگمان]iterators از طریق کانتینر به یک ترتیب دل خواه تکرار می شود که می تواند به صورت ورود عناصر تغییر کند
[ترجمه گوگل]ایتراتورها از طریق ظرف در یک دستور دلخواه تکرار می شوند، که می توانند به عنوان عناصر وارد شوند

8. In reality, it's a computer-sciencey way to iterate over things by calling the same method from itself (always carefully ensuring you have an exit condition).
[ترجمه ترگمان]در واقع، یک روش کامپیوتری - sciencey برای تکرار کارها با فراخوانی همان روش از خود (همیشه با دقت مطمئن شوید که شرایط خروجی دارید)
[ترجمه گوگل]در حقیقت، این یک روش علمی کامپیوتری برای تکرار روی چیزها است، با فراخوانی همان روش از خود (همیشه با دقت اطمینان از داشتن شرایط خروج)

9. Listing 5 shows how to iterate over all the pixels in src and construct the pixels in dest.
[ترجمه ترگمان]لیست ۵ نحوه تکرار تمامی the ها در src و ساخت پیکسل در dest را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]فهرست 5 نشان می دهد که چگونه بر روی تمام پیکسل های src تکرار شود و پیکسل ها را در مقصد تعیین کند

10. If so, it must iterate the entire invocation list.
[ترجمه ترگمان]اگر این طور باشد، باید تمام لیست invocation را هم به خاطر داشته باشد
[ترجمه گوگل]در صورت لزوم، باید کل لیست فراخوانی را تکرار کند

11. The hurry-up, put-out-there, iterate attitude of agile could actually lead to even worse security problems.
[ترجمه ترگمان]سرعت بالا و پایین - در آنجا، تکرار رفتار چابک در واقع می تواند منجر به حتی مشکلات امنیتی بدتر شود
[ترجمه گوگل]عجله، بیرون رفتن، تکرار رفتارهای چابک، در حقیقت منجر به مشکلات امنیتی حتی بدتر می شود

12. The FOR statement is used to iterate over rows of a defined result set.
[ترجمه ترگمان]برای تکرار بیش از ردیف های یک مجموعه نتیجه تعریف شده، از جمله برای تکرار استفاده می شود
[ترجمه گوگل]بیانیه FOR برای تکرار بیش از ردیف یک مجموعه نتیجه تعریف شده استفاده می شود

13. Display a simple variable, iterate over an array or associative array, and display the members of a class.
[ترجمه ترگمان]نمایش یک متغیر ساده، تکرار بیش از یک آرایه یا آرایه های اشتراکی، و نمایش اعضای یک کلاس
[ترجمه گوگل]نمایش یک متغیر ساده، تکرار در یک آرایه یا آرایه انجمنی، و اعضای یک کلاس را نمایش می دهد

14. You want to iterate through the list, breaking each word into a sorted array of letters, then joining the array again.
[ترجمه ترگمان]شما می خواهید در این فهرست کار را تکرار کرده، هر کلمه را در یک ردیف مرتب از حروف بشکنید، سپس دوباره به آرایه متصل شوید
[ترجمه گوگل]شما می خواهید از طریق لیست تکرار کنید، هر کلمه را به یک آرایه مرتب شده از حروف شکستن، سپس دوباره به آرایه پیوست کنید

پیشنهاد کاربران

تکرار کردن

پیمایش کردن


کلمات دیگر: