کلمه جو
صفحه اصلی

digitize


معنی : رقمی کردن
معانی دیگر : (کامپیوتر - از آنالوگ تبدیل به دیجیتال کردن) دیجیتالی کردن، شماری کردن

انگلیسی به فارسی

دیجیتالی کردن، رقمی کردن


رقمی کردن


انگلیسی به انگلیسی

• (electronics, computers) convert analog data into digital data, put into digital form (also digitise)

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] دیجیتالی کردن ؛ رقمی کردن - دیجیتالی کردن، رقمی کردن - تبدیل ورودی به شکل که کامپیوتر بتواند آن را پردازش کند. نگاه کنید به frame grabber؛ scanner .
[برق و الکترونیک] رقمی کردن تبدیل مقدار قیاسی یک کمیت به مقدار عددی .
[زمین شناسی] رقومی کردن نمونه برداری کردن از یک تابع پیوسته در فواصل زمانی مجزا و ثبت و ضبط کردن مقدار ها به عنوان یک توالی از اعداد.

مترادف و متضاد

رقمی کردن (فعل)
digitize

جملات نمونه

1. This picture has been digitized by a scanner.
[ترجمه ترگمان]این تصویر با اسکنر دیجیتالی شده است
[ترجمه گوگل]این عکس توسط یک اسکنر دیجیتالی شده است

2. To create special effects, engineers digitize the film and then work with it on computer.
[ترجمه ترگمان]برای ایجاد جلوه های ویژه، مهندسان فیلم را دیجیتالی کرده و سپس با کامپیوتر کار می کنند
[ترجمه گوگل]برای ایجاد جلوه های ویژه، مهندسین فیلم را دیجیتالی کرده و سپس با آن در کامپیوتر کار می کنند

3. A video program, once digitized, looks like any other digital data.
[ترجمه ترگمان]یک برنامه ویدئویی، که زمانی دیجیتالی شد، شبیه به دیگر داده های دیجیتال است
[ترجمه گوگل]یک برنامه ویدئویی، هنگامی که دیجیتالی می شود، مانند هر داده دیجیتال دیگر ظاهر می شود

4. The data in Appendix H were digitized manually using an xy grid with coordinate values in the range 0-1000.
[ترجمه ترگمان]داده ها در ضمیمه H با استفاده از یک شبکه xy با مقادیر مختصات در دامنه ۰ - ۱۰۰۰ دیجیتالی شدند
[ترجمه گوگل]داده ها در ضمیمه H به صورت دستی دیجیتالی با استفاده از یک شبکه xy با مقادیر مختصات در محدوده 0-1000 قرار گرفتند

5. Figure 4 Closure error in polygon digitizing.
[ترجمه ترگمان]شکل ۴ خطای خاتمه در چند ضلعی
[ترجمه گوگل]شکل 4 خطای بسته شدن در دیجیتالی چند ضلعی

6. Convergence of transmission compresses and stores digitized information so it can travel through existing phone and cable wiring.
[ترجمه ترگمان]هم گرایی خطوط انتقال و ذخیره اطلاعات دیجیتال را دیجیتالی می کند تا بتواند از طریق تلفن و سیم کشی موجود عبور کند
[ترجمه گوگل]همگام سازی فشرده سازی انتقال و ذخیره اطلاعات دیجیتالی شده است تا بتواند از طریقه سیم کشی تلفن و کابل موجود باشد

7. Logitech's FotoMan digital camera stores 32 digitized photos in random access memory instead of on film.
[ترجمه ترگمان]دوربین دیجیتال FotoMan لاجیتک، ۳۲ عکس دیجیتالی در حافظه دسترسی تصادفی به جای فیلم ذخیره می کند
[ترجمه گوگل]دوربین دیجیتال FotoMan Logitech 32 عکس دیجیتالی را در حافظه دسترسی تصادفی به جای آن در فیلم ذخیره می کند

8. That is simply because digitized Output can move from continent to continent at extremely low cost.
[ترجمه ترگمان]این به سادگی به این دلیل است که دیجیتالی شدن می تواند از قاره به قاره با هزینه بسیار پایین حرکت کند
[ترجمه گوگل]این به این معنی است که خروجی دیجیتال می تواند از قاره به قاره با هزینه بسیار کم حرکت کند

9. One approach is to carry out experiments with a digitizing table in order to determine empirically an appropriate distribution for digitizing errors.
[ترجمه ترگمان]یک روش انجام آزمایش ها با یک جدول دیجیتالی به منظور تعیین تجربی یک توزیع مناسب برای دیجیتالی کردن خطاها است
[ترجمه گوگل]یک رویکرد این است که آزمایشات با یک جدول دیجیتالی را انجام دهیم تا به طور تجربی یک توزیع مناسب برای دیجیتالی کردن خطاها تعیین شود

10. The result is a digitized display of flora, fauna and visual effects.
[ترجمه ترگمان]نتیجه یک نمایش دیجیتالی از گیاهان، جانوران و آثار تصویری است
[ترجمه گوگل]نتیجه یک نمایش دیجیتالی فلور، فون و جلوه های بصری است

11. The digitized images can be stored on a computer hard disk, or printed out on special photographic paper.
[ترجمه ترگمان]تصاویر دیجیتالی را می توان بر روی هارد دیسک کامپیوتر، یا چاپی از روی کاغذ عکاسی خاص، ذخیره کرد
[ترجمه گوگل]تصاویر دیجیتالی را می توان بر روی هارد دیسک کامپیوتر ذخیره کرد یا از کاغذ عکاسی ویژه چاپ کرد

12. A film-transfer service bureau (find them online) can digitize your old reels of film.
[ترجمه ترگمان]یک اداره خدمات انتقال فیلم (که آن ها را آنلاین پیدا می کنید)می تواند reels قدیمی فیلم شما را دیجیتالی کند
[ترجمه گوگل]دفتر خدمات انتقال فیلم (پیدا کردن آنها در اینترنت) می تواند رول های قدیمی خود را از فیلم های دیجیتالی کند

13. Such system is used to digitize high - speed, wide band signal.
[ترجمه ترگمان]این سیستم برای دیجیتالی کردن سرعت بالا، سیگنال باند عریض مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]چنین سیستمی برای نوشتن سیگنال باند فرکانسی با سرعت بالا استفاده می شود

14. We digitize keyboard alphabets and have different shapes and typefaces to phosphor your reference.
[ترجمه ترگمان]ما الفبای صفحه کلید را دیجیتالی می کنیم و اشکال مختلفی داریم و typefaces برای phosphor مرجع شما داریم
[ترجمه گوگل]ما الفبای صفحه کلید را به صورت دیجیتالی می کنیم و اشکال و تایپ های مختلفی را برای فشرده سازی مرجع خود داریم

پیشنهاد کاربران

رَقَماندن.
دیجیتالیدن.

digitize ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: رقمی کردن
تعریف: تبدیل کردن نشانک/ سیگنال به نشانک/ سیگنال رقمی


کلمات دیگر: