کلمه جو
صفحه اصلی

compositing

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] ترکیب، تصنیف - ترکیب تصاویر " طرح بیتی " از منابع مختلف یا اشیا گوناگون در یک تصویر واحد . کدری، یا ALPHA از هر یک از اشیا، چگونگی ترکیب آنها را با اشیای پشت سر خود تعیین می کند. نگاه کنید به chroma-keying.
[زمین شناسی] مرکب شدن، ترکیب شدن، مخلوط شدن.

پیشنهاد کاربران

ترکیب بندی
تصویربندی


کلمات دیگر: