کلمه جو
صفحه اصلی

directory


معنی : فهرست راهنما، کتاب راهنما
معانی دیگر : کتابی که حاوی نام و نشانی افراد ویژه ای است، نام کتاب، نام دفتر، وابسته به مدیریت یا کارگردانی یا راهنمایی، مدیری، سرپرستی، رهنمایی، کتاب راهنما (به ویژه راهنمای مراسم کلیسا)، رجوع شود به:

انگلیسی به فارسی

کتاب راهنما


فهرست راهنما


دایرکتوری، فهرست راهنما، کتاب راهنما


انگلیسی به انگلیسی

• guidebook; library, subdivision of a disk in which files are stored (computers)
a directory is a book which gives lists of information such as people's names, addresses, and telephone numbers, usually arranged in alphabetical order.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] راهنما فهرست دایرکتوری - دایرکتوری، فهرست راهنما - ناحیه ای بر روی دیسک که نامها و مکان فایلها در آن ذخیره می شود. اکثر سیستمهای عامل داشتن بیش از یک دایرکتوری را به دیسک می دهند . دایرکتوری در سیستم مک اینتاش، « پوشه » ( folder ) نام دارد. در ویندوز، OS/2، و سیستمهای مختلف UNIX، دایرکتوریها دارای « ساختار درختی » هستند . دایرکتورها روشی برای طبقه بندی فایلها هستند؛ آنها دیسک را به بخشهای گوناگون تقسیم می کنند. هر فایلی - صرف نظر از اینکه در کدام دایرکتوری است می تواند هر مقدار فضای مورد نیاز را در هر جای دیسک اشغال کند.
[برق و الکترونیک] فهرست راهنما
[زمین شناسی] کتاب راهنما،فهرست راهنما جدولی از نشانگرها همراه قسمت های دادهای مطابق با آنها. به طور معمول جدول جستجو با آدرسهای فایلهای دادهای بر روی دیسک.
[ریاضیات] فهرست راهنما، جدول راهنما، راهنما، فهرست

مترادف و متضاد

فهرست راهنما (اسم)
index, directory

کتاب راهنما (اسم)
guide, manual, directory, guidebook, handbook

reference book; guide


Synonyms: agenda, almanac, atlas, blue book, book, catalogue, charts, gazeteer, hit list, index, laundry list, lineup, list, little black book, record, register, roster, scorecard, short list, social register, syllabus, white pages, who’s who, yellow pages


جملات نمونه

1. a telephone directory
دفتر راهنمای تلفن

2. an outdated telephone directory
کتاب راهنمای (شماره های) تلفن که قدیمی شده است

3. Her name is listed in the telephone directory.
[ترجمه امین] نام او در دفتر راهنمای تلفن فهرست شده است.
[ترجمه ترگمان]نام او در شاخه تلفنی فهرست شده است
[ترجمه گوگل]نام او در دایرکتوری تلفن فهرست شده است

4. Create a new directory and put all your files into it.
[ترجمه ترگمان]یک شاخه جدید ایجاد کنید و تمام فایل های شما را در آن قرار دهید
[ترجمه گوگل]یک پوشه جدید ایجاد کنید و تمام فایل های خود را در آن قرار دهید

5. I found the company's name in a trade directory.
[ترجمه ترگمان]نام شرکت را در یک شاخه تجاری یافتم
[ترجمه گوگل]نام شرکت را در یک دایرکتوری تجاری یافتم

6. The term " meta directory " came into industry parlance two years ago.
[ترجمه ترگمان]اصطلاح \"دایرکتوری\" دو سال پیش به زبان صنعتی وارد شد
[ترجمه گوگل]اصطلاح 'دایرکتوری متا' دو سال پیش به صنعت تبدیل شد

7. Look up their number in the telephone directory.
[ترجمه ترگمان]شماره آن ها را در راهنمای تلفن نگاه کنید
[ترجمه گوگل]شماره آنها را در دایرکتوری تلفن نگاه کنید

8. I couldn't find your number in the telephone directory.
[ترجمه ترگمان]شماره شما را در راهنمای تلفن پیدا نمی کنم
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم شماره شما را در دایرکتوری تلفن پیدا کنم

9. This command deletes files from the directory.
[ترجمه ترگمان]این فرمان فایل های را از دایرکتوری پاک می کند
[ترجمه گوگل]این فرمان فایل ها را از دایرکتوری پاک می کند

10. He dialled directory enquiries.
[ترجمه ترگمان]او enquiries را چک می کند
[ترجمه گوگل]او سوالات دایرکتوری را جستجو کرد

11. The directory is available on microfiche .
[ترجمه ترگمان]دایرکتوری در microfiche موجود است
[ترجمه گوگل]این دایرکتوری بر روی microfiche موجود است

12. Yahoo is the oldest and best-known Web directory service.
[ترجمه ترگمان]یاهو قدیمی ترین و شناخته شده ترین خدمات دایرکتوری وب است
[ترجمه گوگل]یاهو قدیمیترین و شناخته شده ترین سرویس وب دایرکتوری وب است

13. Names are listed alphabetically in the directory.
[ترجمه ترگمان]نام در دایرکتوری به صورت الفبایی نوشته شده است
[ترجمه گوگل]نام ها به ترتیب حروف الفبا در فهرست ذکر شده اند

14. I once saw a man tear a telephone directory in half.
[ترجمه ترگمان]من یه بار دیدم که یه مرد دفترچه راهنما رو نصف کرده
[ترجمه گوگل]من یک بار یک مرد را دیدم یک مرد پرسه زدن تلفن را نیمه پاره کرد

15. You can always save the file into another directory.
[ترجمه ترگمان]همیشه می توانید فایل را در دایرکتوری دیگری ذخیره کنید
[ترجمه گوگل]شما همیشه می توانید فایل را در یک پوشه دیگر ذخیره کنید

a telephone directory

دفتر راهنمای تلفن


پیشنهاد کاربران

راهنما ، راهنمای تلفن

[رایانه]
شاخه

راهنما

guider

فهرست، لیست
مثلا فهرست شماره تلفن های من میشه:
My cell phone directory

فهرست راهنما
لیست راهنما


directory ( علوم کتابداری و اطلاع رسانی )
واژه مصوب: راهنما 1
تعریف: سیاهه‏ای از نام اشخاص و سازمان ها و اماکن و جز آن که معمولاً به ترتیب الفبایی یا رده‏ای منظم شده باشد


کلمات دیگر: