کلمه جو
صفحه اصلی

alternation


معنی : تناوب، یک درمیانی، نوبت
معانی دیگر : وارگی، (زبان شناسی) جایگزینی، دگرگونی

انگلیسی به فارسی

تناوب، یک در میانی


تناوب، نوبت، یک در میانی


متناوب، تناوب، یک درمیانی، نوبت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of alternating.

(2) تعریف: repeated interchange or succession; continuous rotation.

• interchanging, taking turns, rotation, substitution

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] تناوب یک نیم چرخه ی « ای سی»، شامل رفت و برگشت کامل ولتاژ یا جریان در یک جهت . در تغذیه ی « ای سی» 50 هرتزی، یکصد تناوب در هر ثانیه وجود دارد .
[ریاضیات] ترکیب فصلی

مترادف و متضاد

تناوب (اسم)
shift, alternation, frequency, periodicity, intermittence, frequence, frequentation

یک درمیانی (اسم)
alternation

نوبت (اسم)
shift, period, round, turn, alternation, periodicity, intermittence, innings, heat, tour, reprise

repeated rotation


Synonyms: variation, rotation, interchange, shift, transposition


جملات نمونه

1. alternation of day and night
وارگی (تناوب) شب و روز

2. the alternation of left-wing and right-wing governments
یک در میانی دولت های دست راستی و دست چپی

3. The alternation of sun and snow continued for the rest of our holiday.
[ترجمه ترگمان]تناوب آفتاب و برف برای بقیه ایام تعطیل نیز ادامه داشت
[ترجمه گوگل]تعویض خورشید و برف برای بقیه تعطیلات ما ادامه داشت

4. One guess is that they work in strict alternation, perhaps in obedience to a monthly nerve signal from the brain.
[ترجمه ترگمان]یک حدس این است که آن ها در عوض در اطاعت از یک سیگنال عصبی ماهیانه از مغز کار می کنند
[ترجمه گوگل]یک حدس می زنم این است که آنها در تعامل سخت، شاید به دنبال یک سیگنال ماهیانه ماهانه از مغز کار می کنند

5. It is the suffering of ambivalence: the murderous alternation between bitter resentment and raw-edged nerves and blissful gratification and tenderness.
[ترجمه ترگمان]این رنج ناشی از دمدمی خویی است: تناوبی میان خشم تلخ و اعصاب خرد شده و لذت و لطافت لذت بخش
[ترجمه گوگل]این رنج متضاد است: زوال قهرمانانه بین عصبانیت تلخ و اعصاب خام افراطی و لذت برانگیزی و تندرستی

6. The resultant pattern, therefore, is a constant alternation of mood.
[ترجمه ترگمان]بنابراین الگوی حاصل، تناوب ثابتی از حالت است
[ترجمه گوگل]بنابراین الگوی حاصل از آن، تغییر مداوم خلق است

7. The absence of alternation also has consequences for the governing elite.
[ترجمه ترگمان]عدم تغییر نیز پیامدهایی برای نخبگان حاکم دارد
[ترجمه گوگل]عدم تعویض نیز پیامدهای برای نخبگان حاکم دارد

8. Colour and stucture extraction is made by alternation of pumping over.
[ترجمه ترگمان]استخراج رنگ و رنگ توسط تناوب پمپاژ به سمت بالا گرفته می شود
[ترجمه گوگل]استخراج رنگ و استحکام بواسطه جابجایی پمپاژ می شود

9. The different interlacement and alternation of all above four kinds of rhythm speeds make daedal narration rhythm.
[ترجمه ترگمان]تناوب و تناوب هر چهار نوع آهنگ موزون ریتم روایت را به خود اختصاص می دهد
[ترجمه گوگل]جایگزینی و جایگزینی هر چهار نوع از سرعت های ریتم بالا، ریتم روایت دائمی دارد

10. The direct evidence of temperature alternation is provided by the assemblages and density variation of planktonic foraminifer, calcium micro-fossil in the palaeo-ocean.
[ترجمه ترگمان]شواهد مستقیم جایگزینی دما با استفاده از نوسانات و تراکم غلظت of foraminifer، fossil کلسیم در اقیانوس palaeo ارایه می شود
[ترجمه گوگل]شواهد مستقیم مبادله دما توسط ترکیبات و تغییرات تراکم فورامینفر پلانکتون، میکرو فسیل کلسیم در اقیانوس پائئوس ارائه شده است

11. In the alternation of wetting - dry sulfate corrosion environment, the Portland cement concrete is not suitably used.
[ترجمه ترگمان]در تناوب فرسایش مرطوب سولفات خشک، بتون سیمان پورتلند به طور مناسبی مورد استفاده قرار نمی گیرد
[ترجمه گوگل]در جایگزینی محیط خوردگی سولفات خیس خشک، بتن سیمان پرتلند به طور مناسب استفاده نمی شود

12. These modifications include the chemical alternation of the bases.
[ترجمه ترگمان]این تغییرات شامل تناوب شیمیایی پایه ها می باشد
[ترجمه گوگل]این تغییرات عبارتند از: تغییر شیمیایی پایه ها

13. Alternation of sexual and parthenogenic generations, as in some aphids.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال در برخی از شته ها، هزاران نسل روابط جنسی و parthenogenic وجود دارد
[ترجمه گوگل]جایگزینی نسل های جنسی و پاتوژنز مانند بعضی از شته ها

14. List the three variations on alternation of generations in plants.
[ترجمه ترگمان]این سه متغیر را در تناوب نسل ها در گیاهان فهرست کنید
[ترجمه گوگل]لیستی از سه تغییر در متناوب نسل ها در گیاهان را ذکر کنید

15. Based on Tchebycheff's alternation theorem, an improvement is made on Remes's algorithm, thus allowing a better geometric interpretation and a simpler calculation of the algorithm.
[ترجمه ترگمان]براساس قضیه تناوبی Tchebycheff، یک بهبود در الگوریتم Remes ایجاد می شود، بنابراین تفسیر هندسی بهتر و محاسبه ساده تر الگوریتم را میسر می سازد
[ترجمه گوگل]بر اساس قضیه جابه جایی تشیب چف، بهبودی در الگوریتم Remes انجام شده است، بنابراین امکان تفسیر هندسی بهتر و محاسبه ساده الگوریتم فراهم می شود

the alternation of left-wing and right-wing governments

یک در میانی دولتهای دست راستی و دست چپی


alternation of day and night

وارگی (تناوب) شب و روز


پیشنهاد کاربران

تغییر. Memory alternation تغییر حافظه

گذرا

تناوب - امد و رفت

the alternation of the night and day = امد و رفت شب و روز

گزینه دیگر


گذار، تغییر


کلمات دیگر: