کلمه جو
صفحه اصلی

stylus


معنی : سوزن، قلم، نوک سوزنی، قلم فولادی حکاکی و گراورسازی
معانی دیگر : (حکاکی و سیاه قلم کاری) قلم، سوزنک، stilus قلم فولادی حکاکی وگراورسازی

انگلیسی به فارسی

( stilus ) قلم فولادی حکاکی وگراورسازی، سوزن


قلم، نوک سوزنی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: styli, styluses
(1) تعریف: a pointed instrument used for writing, or for cutting, engraving, or punching writing or tracing on or into a surface.

(2) تعریف: a pointed instrument for cutting grooves in, or a needle for playing, phonograph records.

• writing instrument having a slender pointed shape; pointed instrument used on a pressure sensitive screen (computers); phonograph needle; sharp tool used to cut grooves
a stylus is the small pointed instrument on a record player that picks up the sound signals on the records.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] قلم طراحی - قسمتی شبیه به قلم در یک تابلوی گرافیکی . - قلم نوک سوزنی .

مترادف و متضاد

سوزن (اسم)
striker, needle, stylus

قلم (اسم)
style, shaft, pen, wedge, stylus

نوک سوزنی (اسم)
stylus

قلم فولادی حکاکی و گراورسازی (اسم)
stylus

جملات نمونه

1. If the stylus jumps, this may be due to dust collecting in the grooves of the record.
[ترجمه ترگمان]اگر قلم پرش می کند، این ممکن است به دلیل گرد کردن گرد و غبار در شیارهای سوابق باشد
[ترجمه گوگل]اگر قلم پرید، این ممکن است به دلیل جمع آوری گرد و غبار در شیارهای ضبط شده باشد

2. Bishop Jon breathed gently, the stylus in his scrolled fingers voyaging up and down on the buoy of his abdomen.
[ترجمه ترگمان]اسقف با ملایمت نفس می کشید، نوک سوزنی با انگشتان لرزانش بالا و پایین شکم خود را بالا و پایین می برد
[ترجمه گوگل]اسقف جان به آرامی نفس می کشد، قلم را در انگشت های محکم خود را که در حال حرکت به بالا و پایین سوار شکم خود است

3. Movement in the stylus was even easier, putting a very thin leather strip between each of the two adjustable parts.
[ترجمه ترگمان]حرکت در قلم حتی آسان تر بود، و یک نوار باریک چرمی را بین هر دو قسمت قابل تنظیم قرار می داد
[ترجمه گوگل]حرکت در قلم حتی ساده تر بود، یک نوار چرم بسیار نازک بین هر دو قسمت قابل تنظیم قرار داد

4. George gestured for Sofia's notebook and stylus.
[ترجمه ترگمان]جورج به دفتر خاطراتش و قلم سوفیا اشاره کرد
[ترجمه گوگل]جورج برای نوت بوک و قلم Sofia حرکت کرد

5. I couldn't really fault the Stylus 800.
[ترجمه ترگمان]من واقعا نمی تونستم به ۸۰۰ هزارتا پول بدم
[ترجمه گوگل]من واقعا نمی توانستم Stylus 800 را نقض کنم

6. With a hardened aluminium cantilever and parabolic diamond stylus profile it retails for £350.
[ترجمه ترگمان]با یک cantilever aluminium hardened و stylus سهمی وار آن را برای ۳۵۰ پوند تعیین می کند
[ترجمه گوگل]با یک قلاب آلومینیومی سخت و پروفیل الماس پارابولیو آن را برای 350 پوند فروخته است

7. The pickup's stylus must faithfully track undulations which are smaller than the wavelength of light.
[ترجمه ترگمان]قلم pickup باید با دقت undulations را ردیابی کند که کوچک تر از طول موج نور است
[ترجمه گوگل]قلم های واکشی باید با احتیاط ضربات ناگهانی را که کمتر از طول موج نور است، ردیابی کنند

8. As the stylus is moved over a pattern, the router duplicates the original.
[ترجمه ترگمان]وقتی که قلم روی یک الگو حرکت می کند، روتر اصل اصلی را تکرار می کند
[ترجمه گوگل]همانطور که قلم روی یک الگوی حرکت می کند، روتر اصلی را کپی می کند

9. The Stylus uses a new technique for putting ink on the paper.
[ترجمه ترگمان]The از یک تکنیک جدید برای قرار دادن جوهر روی کاغذ استفاده می کند
[ترجمه گوگل]Stylus با استفاده از تکنیک جدید برای قرار دادن جوهر بر روی کاغذ

10. An electrode-bearing stylus is used to read the signals and is in contact with the surface of the disc.
[ترجمه ترگمان]از یک قلم دارای الکترود برای خواندن سیگنال ها استفاده می شود و در تماس با سطح دیسک است
[ترجمه گوگل]قلم مخصوص استفاده از الکترود برای خواندن سیگنال ها و در تماس با سطح دیسک استفاده می شود

11. Using a specially - made stylus.
[ترجمه ترگمان]استفاده از یک قلم ساخته شده به خصوص
[ترجمه گوگل]با استفاده از قلم مخصوص ساخته شده است

12. An electrode is attached to the stylus.
[ترجمه ترگمان]یک الکترود به قلم متصل می شود
[ترجمه گوگل]الکترود به قلم وصل شده است

13. A diamond stylus is traversed across the specimen and a piezoelectric pickup records all vertical movement. Peaks and valleys are recorded and converted into a known value of a given parameter.
[ترجمه ترگمان]یک قلم الماس از روی نمونه عبور می کند و یک وانت پیزوالکتریک همه حرکت های عمودی را ثبت می کند دره ها و دره ها به یک مقدار مشخص از یک پارامتر مشخص ثبت و تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]قلم الماسی در سراسر نمونه عبور می کند و یک پیتزوالکتریک ضبط تمام حرکات عمودی را ثبت می کند قله ها و دره ها ثبت شده و تبدیل به یک مقدار شناخته شده از یک پارامتر داده شده است

14. That with an iron stylus and lead They were engraved in the rock forever!
[ترجمه ترگمان]آن را با میله آهنین و سربی که تا ابد در سنگ حک شده بو
[ترجمه گوگل]که با یک قلم آهن و سرب آنها را در سنگ برای همیشه لطفا حک شده!

15. Scratch Hardness Test Using a Diamond Stylus on the Micro - Tribometer mod.
[ترجمه ترگمان]تست سختی با استفاده از یک Stylus الماس بر روی میکرو - Tribometer mod
[ترجمه گوگل]تست سختی خراش با استفاده از یک قلم الماس بر پایه میکرو تریبومتر

پیشنهاد کاربران

قلمواره


کلمات دیگر: