1. to compile a bilingual dictionary
فرهنگ دوزبانه تالیف کردن
2. to compile a list of the world's largest banks
فهرستی از بزرگترین بانک های جهان گردآوری کردن
3. The book took 10 years to compile.
[ترجمه رضا] تألیف کتاب ده سال به طول انجامید.
[ترجمه ترگمان]این کتاب ۱۰ سال طول کشید تا جمع آوری شود
[ترجمه گوگل]این کتاب به مدت 10 سال برای تدوین است
4. We are trying to compile a list of suitable people for the job.
[ترجمه ترگمان]ما در تلاشیم تا فهرستی از افراد مناسب برای این کار تهیه کنیم
[ترجمه گوگل]ما در حال تلاش برای جمع آوری لیستی از افراد مناسب برای این کار هستیم
5. It takes years of hard work to compile a good dictionary.
[ترجمه ترگمان]نوشتن یک فرهنگ لغت خوب سال ها طول می کشد
[ترجمه گوگل]سالها تلاش سخت برای کامپایل یک فرهنگ لغت خوب طول می کشد
6. Seniors also compile a series of graduation portfolios and participate in a portfolio defense.
[ترجمه ترگمان]افراد مسن همچنین مجموعه ای از سبدهای فارغ التحصیلی را جمع آوری کرده و در یک دفاع پورتفولیو شرکت می کنند
[ترجمه گوگل]سالمندان نیز مجموعه ای از اوراق بهادار فارغ التحصیلی را تشکیل می دهند و در یک دفاع نمونه کارها شرکت می کنند
7. Most insurers and health-maintenance organizations compile formularies with committees of doctors and druggists.
[ترجمه ترگمان]بیشتر بیمه گران و سازمان های مراقبت بهداشتی formularies را با کمیته های پزشکان و druggists جمع آوری می کنند
[ترجمه گوگل]اکثر بیمه گران و سازمان های مراقبت های بهداشتی فرمول ها را با کمیته های پزشکان و داروین تشکیل می دهند
8. Well compile a selection for special tribute in a future Lifestyle section.
[ترجمه ترگمان]خوب، یک انتخاب برای ادای احترام خاص در بخش سبک زندگی آینده تهیه کنید
[ترجمه گوگل]خوب انتخاب برای ادای احترام خاص در یک بخش شیوه زندگی آینده را کامپایل کنید
9. Section 143 requires local authorities to compile registers of land that might be contaminated and open them for public inspection.
[ترجمه ترگمان]بخش ۱۴۳ به مقامات محلی نیاز دارد تا ثبت زمین هایی را که ممکن است آلوده باشند را جمع آوری کرده و آن ها را برای بازرسی عمومی باز کنند
[ترجمه گوگل]بخش 143 از مقامات محلی خواسته است که زمینهای ثبت شده را که ممکن است آلوده باشد را جمع آوری کنند و آنها را برای بازرسی عمومی باز کنند
10. Government officials now compile and release statistics quarterly, not monthly.
[ترجمه ترگمان]مقامات دولتی اکنون آمار سه ماهه را جمع آوری و منتشر می کنند، نه در ماه
[ترجمه گوگل]مقامات دولتی در حال حاضر آمار و آمار را به صورت ماهانه و ماهانه منتشر می کنند
11. They learn how to compile and use book collections in school, in College and in children's libraries.
[ترجمه ترگمان]آن ها نحوه گردآوری و استفاده از مجموعه های کتاب در مدرسه، کالج و کتابخانه کودکان را می آموزند
[ترجمه گوگل]آنها یاد می گیرند چگونه مجموعه های کتاب را در مدرسه، کالج و کتابخانه های کودکان جمع آوری و استفاده کنند
12. Arthur D. . Little has been retained to help compile the specifications, it was learned yesterday.
[ترجمه ترگمان]آرتور د … اندک زمانی برای کمک به گردآوری این ویژگی ها حفظ شده است، دیروز یاد گرفته شد
[ترجمه گوگل]آرتور دی کمی مورد توجه قرار گرفته است تا به تدوین مشخصات بپردازد، دیروز آن را آموخته است
13. Lord knows, it took long enough to compile all the information stored in there.
[ترجمه ترگمان]خدا می داند، به اندازه کافی طول کشید تا تمام اطلاعات ذخیره شده در آن جا را جمع آوری کند
[ترجمه گوگل]پروردگار می داند، به اندازه کافی طول کشید تا تمام اطلاعات ذخیره شده در آن را کامپایل کند
14. Requisitions are used to compile an issue analysis sheet.
[ترجمه ترگمان]از Requisitions برای کامپایل یک صفحه تحلیل مساله استفاده می شود
[ترجمه گوگل]درخواست ها برای جمع آوری یک صفحه تجزیه و تحلیل مسئله استفاده می شود