کلمه جو
صفحه اصلی

multiplier


معنی : افزاینده، ضرب کننده، ماشین حساب، فاکتور، چند برابر کننده، مضروب فیه، تکثیر کننده، دستگاه تقویتکننده، افزایش دهنده، وسیله افزایش
معانی دیگر : (ریاضی) بس شمر، تایگر، تاینده، فزونگر، تقویت کننده، زورمند ساز، (اقتصاد) ضریب فزاینده، ضریب افزایش، ضریب فزونی

انگلیسی به فارسی

مضروب فیه، ضرب کننده، تکثیر کننده


افزاینده، وسیله افزایش، ماشین حساب (مخصوص ضرب)،(در برق) دستگاه تقویت کننده، افزایش دهنده، چندبرابر کننده، ضرب کننده


ضرب کننده، افزاینده، چند برابر کننده، مضروب فیه، تکثیر کننده، ماشین حساب، دستگاه تقویتکننده، افزایش دهنده، فاکتور، وسیله افزایش


انگلیسی به انگلیسی

• quantity by which a number is multiplied (mathematics); one who multiplies

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] مضروب فیه، ضرب کننده .
[برق و الکترونیک] ضرب کننده 1. مدار آنالوگی که خروجی آن ضرب حسابی دو سیگنال ورودی آن است . بعضی از ضرب کننده های مدار مجتمع می تواند علاوه بر ضرب در هر چهار ربع تقسیم به توان 2رساند و محاسبه ریشه دوم را نیز انجام دهند . بعضی از ضرب کننده های دیجیتال در پردازش سیگنال دیجیتال ( DSP ) نیز اهمیت دارند . دو نوع ضرب کننده آنالوگ و دیجیتال وجود دارد . 2. مقاومت سری با یک سنجه برای خواندن ولتاژ در محدوده ی تعریف شده آرایه ای از ضرب کننده ها با مقادیر مختلف امکان اندازه گیری محدودهی گسترده ای از ولتاژها را فراهم می کند . - ضرب کننده
[ریاضیات] ضریب

مترادف و متضاد

افزاینده (اسم)
augmentor, multiplier

ضرب کننده (اسم)
multiplier, ratio, coefficient

ماشین حساب (اسم)
multiplier, computer

فاکتور (اسم)
invoice, facture, factor, multiplier, divisor, driving force

چند برابر کننده (اسم)
multiplier

مضروب فیه (اسم)
multiplier

تکثیر کننده (اسم)
multiplier, propagator, reproducer

دستگاه تقویت کننده (اسم)
multiplier

افزایش دهنده (اسم)
multiplier

وسیله افزایش (اسم)
multiplier

جملات نمونه

1. In effect, the question of calculating the multiplier is left to the discretion and experience of the judges.
[ترجمه جاسم فتاحی] در واقع، شک و شبه های متعدد ( چندگانه ) در حسابرسی ( بررسی های صورت گرفته ) ، به اختیار و تجربه قضات گذاشته می شود. ( به این اشاره می کند که زمانی که برای موضوعی تعابیر مختلفی ( منطقی ) وجود دارد، قضات می توانند با استفاده از اختیار و تجربه ای که دارند تصمیم گیری نمایند.
[ترجمه ترگمان]در واقع، مساله محاسبه ضرب کننده به اختیار و تجربه قضات باقی می ماند
[ترجمه گوگل]در واقع، مسئله محاسبه چندتایی به اختیار و تجربه قضات مربوط می شود

2. On the research side of funding a multiplier is used.
[ترجمه جاسم فتاحی] در تحقیق در مورد سرمایه گذاری، از یک ضریب افزایشی ( تقویت کننده ) استفاده می شود.
[ترجمه ترگمان]در بخش پژوهش، یک ضرب کننده مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در مورد تحقیق در مورد بودجه چند برابر استفاده می شود

3. In 8 X the multiplier is
[ترجمه ترگمان]در ۸ X ضریب multiplier برابر است با:
[ترجمه گوگل]در 8 X چند برابر است

4. This multiplier, on a scale of 0 to is based on the research selectivity exercise.
[ترجمه ترگمان]این تقویت کننده، در مقیاس ۰ تا مبتنی بر ورزش گزینش پذیری است
[ترجمه گوگل]این ضریب، در مقیاس 0 تا بر اساس فعالیت انتخابی پژوهش است

5. To this annual cost a multiplier appropriate to other forms of continuing future expense should be applied.
[ترجمه ترگمان]برای این هزینه سالانه یک ضرب کننده متناسب با انواع دیگر هزینه های آتی باید اعمال شود
[ترجمه گوگل]برای این هزینه سالانه باید یک ضریب مناسب برای سایر اشکال هزینه های آینده در آینده مورد استفاده قرار گیرد

6. We could examine the workings of the multiplier by considering changes in other injections into the circular flow.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم عملکرد ضرب کننده را با در نظر گرفتن تغییرات در تزریق دیگر در جریان چرخشی مورد بررسی قرار دهیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم کارهای چندتایی را با بررسی تغییرات تزریق های دیگر به جریان دایره ای بررسی کنیم

7. Stage 4 is the familiar multiplier, only this time triggered off by a change in imports and exports.
[ترجمه ترگمان]مرحله ۴، ضرب کننده آشنا است که تنها با تغییر در واردات و صادرات آغاز می شود
[ترجمه گوگل]مرحله 4 ضریب آشنا است، فقط این بار با تغییر در واردات و صادرات منجر شده است

8. The Polynomial - Basis Multiplier in the finite field is the key module to realizing ECC basic operations.
[ترجمه ترگمان]The - Basis Multiplier در میدان محدود مدول کلیدی برای تحقق عملیات های اصلی ECC است
[ترجمه گوگل]چندجمله ای - مبنای چندگانه در زمینه محدود، ماژول کلیدی برای تحقق عملیات اساسی ECC است

9. The generation of modulation wave by wide band multiplier is designed after deep discussion on theory of the modulation wave generation.
[ترجمه ترگمان]نسل موج مدولاسیون پهنای باند وسیع پس از بحث عمیق در مورد تیوری تولید موج مدولاسیون طراحی شده است
[ترجمه گوگل]پس از بحث عمیق در زمینه تئوری ساختن موج مدولاسیون موج موج مدولاسیون توسط ضریب باند وسیع ایجاد می شود

10. Reduced damage multiplier for act - end boss attacks vs. minions.
[ترجمه ترگمان]کاهش ضریب آسیب برای حملات به رئیس سازمان در مقابل minions
[ترجمه گوگل]کاهش ضریب خسارت برای عملیات پایان دادن به حملات رئیس در مقابل عوامل

11. This frequency multiplier may be used satisfactorily as the output stage some velocity radar.
[ترجمه ترگمان]این ضرب کننده فرکانسی را می توان به صورت رضایت بخشی به عنوان مرحله خروجی برخی از رادار شتاب استفاده کرد
[ترجمه گوگل]این ضریب بسامد را می توان با رضایت بخش به عنوان مرحله خروجی برخی از رادار سرعت مورد استفاده قرار گیرد

12. An important point to remember is that the size of the multiplier depends on the marginal propensities to save and import.
[ترجمه ترگمان]نکته مهمی که باید به خاطر داشته باشید این است که اندازه ضرب کننده به تمایلات حاشیه ای برای ذخیره و واردات بستگی دارد
[ترجمه گوگل]یک نکته مهم برای یادآوری این است که اندازه ضریب نفوذ بستگی به تمایلات حاشیهای برای ذخیره و واردات دارد

13. This will raise aggregate demand directly and, by increasing total injections, will have a multiplier effect on income.
[ترجمه ترگمان]این کار افزایش تقاضا را به طور مستقیم افزایش خواهد داد و با افزایش کل تزریق، اثر multiplier بر درآمد خواهد داشت
[ترجمه گوگل]این به طور مستقل تقاضای کل را افزایش می دهد و با افزایش کل تزریق، تاثیر چندگانه ای بر درآمد دارد

14. In other words, in this model, the balanced budget multiplier is equal to
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، در این مدل، ضریب توازن متوازن برابر است با
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، در این مدل، ضریب بودجه متوازن برابر است

پیشنهاد کاربران

ضریب
افزاینده


کلمات دیگر: