کلمه جو
صفحه اصلی

incorrectness


نادرستی، عدم صحت، اشتباه، غلط

انگلیسی به فارسی

اشتباه


انگلیسی به انگلیسی

• lack of correctness, erroneousness; inaccuracy

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] نادرستی

جملات نمونه

1. Incorrectness in speech was considered a great fault in a gentleman.
[ترجمه ترگمان]حرف زدن در گفتار او عیب و ایراد بزرگی در یک جنتلمن محسوب می شد
[ترجمه گوگل]اشتباه در سخنرانی در یک نجیب زاده گمراه شد

2. Second, the reason of this incorrectness is analyzed, and an improved algorithm is proposed based on the results.
[ترجمه ترگمان]دوم، دلیل این incorrectness تحلیل شده است و یک الگوریتم بهبود یافته براساس نتایج پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]دوم، دلیل این نادرست تحلیل شده است و الگوریتم بهبود یافته براساس نتایج ارائه شده است

3. A study of the moral incorrectness of the network speech acts, which is a basic form of network acts, is of universal significance to the construction of the networks moral environment.
[ترجمه ترگمان]مطالعه اصول اخلاقی اقدامات گفتاری شبکه، که یک شکل ابتدایی از اقدامات شبکه است، از اهمیت جهانی برای ساخت محیط معنوی شبکه ها برخوردار است
[ترجمه گوگل]مطالعه نادرست اخلاقی عملکردهای گفتاری شبکه که یک شکل اولیه از فعالیتهای شبکه است، اهمیت جهانی برای ساختن محیط اخلاقی شبکه ها دارد

4. The rights incorrectness is different from the non-rights incorrectness in the good faith acquisition, the interference in right of the property right and rectification procedure.
[ترجمه ترگمان]The حقوقی متفاوت از حقوق non در کسب حسن نیت، دخالت در حق مالکیت حقوق و رویه تصحیح است
[ترجمه گوگل]نادرست بودن حقوق با نادرست بودن حقوق غیرقانونی در کسب اعتماد به نفس، دخالت در حق مالکیت و روش اصلاح، متفاوت است

5. This paper holds that moral incorrectness of network speech acts is mainly a moral problem.
[ترجمه ترگمان]این مقاله نشان می دهد که جنبه های اخلاقی اقدامات گفتاری شبکه اساسا یک مشکل اخلاقی است
[ترجمه گوگل]این مقاله معتقد است که نادرست بودن اخلاق اعمال گفتار شبکه عمدتا یک مشکل اخلاقی است

6. Xu Xianming, Xu Xiangmin. The incorrectness of "give law back to people". Legal System Digest, 198
[ترجمه ترگمان]ژو Xianming، ژو Xiangmin قانون \"به مردم پشت می کند\" وبگاه سیستم حقوقی ۱۹۸ \/ ۱۹۸
[ترجمه گوگل]خو Xianming، Xu Xiangmin نادرست بودن قانون را به مردم داد خلاصه قانون حقوقی، 198

7. This paper has theoretically and practically proved the incorrectness and analyzed the reasons of the wrong idea about "turning voiceless consonants into voiced . "
[ترجمه ترگمان]این مقاله از لحاظ نظری و عملا the را ثابت کرده و دلایل ایده اشتباه را در مورد \"تبدیل شدن بی صدا به صدا\" مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است
[ترجمه گوگل]این مقاله، از لحاظ تئوری و عملا نادرستی را ثابت کرده و دلایل ایده اشتباه را در مورد «اصطلاحات همخوانهای بی صدا» به بیانات را تحلیل می کند '

8. The incorrectness of fixed quantity grading is always a big problem in grading scientific research programs.
[ترجمه ترگمان]The درجه بندی کمیت ثابت همیشه یک مساله بزرگ در رتبه بندی برنامه های تحقیقاتی علمی است
[ترجمه گوگل]اشتباه مرتب سازی میزان ثابت همیشه مشکل ارزیابی برنامه های تحقیق علمی است

9. The correctness and incorrectness were not decided by other people, time or history.
[ترجمه ترگمان]درستی و درستی سنجی توسط افراد دیگر، زمان یا تاریخ تصمیم گیری نشده است
[ترجمه گوگل]درستی و نادرستی توسط افراد دیگر، زمان یا تاریخ تعیین نشد

10. Incorrectness of tradition Engel's Coefficient is that it expresses only the quantity not the quality of food consumption in food expenditure.
[ترجمه ترگمان]فرضیه \"ضریب Engel\" این است که تنها میزان مصرف مواد غذایی در مصرف مواد غذایی را بیان می کند
[ترجمه گوگل]غلط بودن سنت انگل، ضریب آن اینست که تنها کمیت را نه کیفیت مصرف مواد غذایی در هزینه های غذا بیان می کند

11. Incorrectness of reasoning or belief; erroneousness.
[ترجمه ترگمان]incorrectness استدلال یا باور؛ erroneousness
[ترجمه گوگل]اشتباه استدلال یا اعتقاد؛ اشتباه

12. Aiming at incorrectness data appeared in data source, the importance of business rule in data cleaning is analyzed, and an incorrectness data cleaning method based on business rule is proposed.
[ترجمه ترگمان]با بررسی داده های incorrectness در منبع داده، اهمیت قاعده تجارت در تمیز کردن داده ها تحلیل و یک روش تمیزکاری داده مبتنی بر قاعده تجارت پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]با توجه به داده های نادرست در منبع داده، اهمیت قاعده کسب و کار در تمیز کردن داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و روش تمیز کردن داده های نادرست بر اساس قانون کسب و کار پیشنهاد شده است

13. So ladies, please forgive my political incorrectness.
[ترجمه ترگمان] خانم ها، لطفا اطلاعات سیاسی منو ببخشید
[ترجمه گوگل]پس خانم ها، لطفا اشتباه سیاسی من را ببخشید

14. A year later the first proof by Kempe appeared but its incorrectness was pointed out 11 years later.
[ترجمه ترگمان]یک سال بعد اولین مدرک توسط Kempe ظاهر شد اما incorrectness ۱۱ سال بعد به آن اشاره شد
[ترجمه گوگل]یک سال بعد اولین اثبات کمپه ظاهر شد اما نادرست بودن آن 11 سال بعد مشخص شد


کلمات دیگر: