کلمه جو
صفحه اصلی

jolting

انگلیسی به فارسی

تحریک کننده، تکان خوردن، تکان دادن، دست انداز داشتن


انگلیسی به انگلیسی

• act of giving unexpected jerks or shakes; sudden blow; movement caused by a sudden blow

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] بالا بردن و رها کردن

جملات نمونه

1. Mr Gregson took me home, jolting on the back of the wagon.
[ترجمه ترگمان]آقای گرگسون منو به خونه برد، روی پشت واگن حرکت کرد
[ترجمه گوگل]آقای گرگسون من را به خانه آورد، به سمت عقب واگن حرکت کرد

2. Space for a raiding party was limited, and jolting across the sand perched up on the back was extremely uncomfortable.
[ترجمه ترگمان]فضا برای یک گروه حمله به فضا محدود شده بود و با تکان دادن روی شن که بر پشتش نشسته بود بی نهایت ناراحت کننده بود
[ترجمه گوگل]فضا برای یک حزب مقابله محدود بود، و پریدن در سراسر شن و ماسه متوقف شده در پشت بسیار ناراحت کننده بود

3. One jolting tackle and the link was made with the big screen's violent he-man.
[ترجمه ترگمان]یک تکان تکان دادن و ارتباط با مرد خشن و خشن صفحه نمایش داده شد
[ترجمه گوگل]یکی از مهمترین مسائلی بود که با شخصیت خشونت آمیز روی صفحه نمایش ایجاد شد

4. And there, bumping and jolting its roaring way up the track towards the house was a motor car.
[ترجمه ترگمان]و آنجا، در حالی که بالا و پایین می رفت و راه را به سوی خانه تکان می داد، اتومبیل موتوری بود
[ترجمه گوگل]و در آنجا، سر و صدا کردن و رنجیدن راه خود را تا مسیر به سمت خانه ماشین بود

5. He ran down the hill, the backpack jolting from side to side on his back.
[ترجمه ترگمان]از تپه پایین دوید و کوله پشتی ام را روی پشتش تکان داد
[ترجمه گوگل]او به پایین تپه رفت، کوله پشتی که از پشت به طرفش نشسته بود

6. Feeling strong and invigorated by our first few jolting rides of the day, I decided to try it.
[ترجمه ترگمان]احساس قوی بودن و تقویت شدن توسط چند حرکت اولیه ما در روز، تصمیم گرفتم آن را امتحان کنم
[ترجمه گوگل]ما احساسات قوی و فشرده شده توسط ما اولین سوارهای خنده دار روز اول، من تصمیم گرفتم آن را امتحان کنید

7. There was another jolting thud in my back.
[ترجمه ترگمان]صدای ضربه دیگری از پشت سرم به گوش رسید
[ترجمه گوگل]در پشت من یک رعد و برق تکان خوردن وجود داشت

8. Father Gannon added, his sudden pronged laughter jolting up her spine.
[ترجمه ترگمان]پدر Gannon ناگهان خنده sudden را قطع کرد و ستون فقراتش را بالا کشید
[ترجمه گوگل]پدر گانون اضافه کرد، خنده او ناگهان دراز کشیدن ستون فقرات او

9. The tube rumbled into view, jolting Sarah from her thoughts.
[ترجمه ترگمان]لوله از دید خارج شد و سارا را از افکار خود تکان داد
[ترجمه گوگل]لوله به نظر می ریزد، سارا را از افکار خود تحریک می کند

10. The massive blasts shook windows throughout the city, jolting sleeping residents awake.
[ترجمه ترگمان]این انفجارات بزرگ، شیشه ها را در سرتاسر شهر لرزاند و باعث شد که ساکنان خواب بیدار شوند
[ترجمه گوگل]انفجارهای عظیم پنجره ها را در سراسر شهر تکان دادند، ساکنان ساکن خوابیدن را بیدار می کردند

11. May avoid because in the transportation process jolting creates knits the bandage the break.
[ترجمه ترگمان]می توان از آن اجتناب کرد چون در فرآیند حمل و نقل، jolting باعث می شود تا the را به هم متصل کند
[ترجمه گوگل]ممکن است اجتناب کنید زیرا در فرایند حمل و نقل، جارو برقی باعث می شود تا باند را شکست دهد

12. The continual jolting made it a difficult drive.
[ترجمه ترگمان]تکان های مداوم باعث شده بود که آن رانندگی دشوار باشد
[ترجمه گوگل]تکان دادن مداوم باعث می شود که رانندگی دشوار باشد

13. After much difficulty and jolting, they reached the gate.
[ترجمه ترگمان]بعد از این همه زحمت و تکان دادن به دروازه رسیدند
[ترجمه گوگل]پس از سختی و تحرک، آنها به دروازه رسیدند

14. 'she should be all right from the plane's jolting by now.
[ترجمه ترگمان]اون باید تا حالا از راه دور شده باشه
[ترجمه گوگل]'او اکنون باید از حال حرکات هواپیما درست باشد

15. But no lamp could withstand the jolting of the roads of East Barsetshire.
[ترجمه ترگمان]اما هیچ چراغی نمی توانست تاب تکان جاده of شرقی را تحمل کند
[ترجمه گوگل]اما هیچ لامپ قادر به تحمل جرقه زدن از جاده های شرق Barsetshire نیست


کلمات دیگر: