کلمه جو
صفحه اصلی

indention


معنی : تو گذاری، جای باز درمتن
معانی دیگر : (در اول پاراگراف یا سطر و غیره) فاصله گذاری، توگیری، عقب بردگی

انگلیسی به فارسی

تو گذاری، عقب بردگی، جای باز درمتن


انداختن، تو گذاری، جای باز درمتن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or result of indenting, or the state of being indented; indentation.

(2) تعریف: the blank space between a margin and an indented line or lines of text.

• indentation, cut, notch; blank space between a margin and the beginning of a printed or written line; act of indenting a document

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] به صورت پله ای

مترادف و متضاد

تو گذاری (اسم)
tuck, indention

جای باز در متن (اسم)
indention

جملات نمونه

1. Objective To explore the feasibility of interventional ultrasound indention for detecting myocardial stiffness in vivo and to offer a direct measurement method of myocardial stiffness in vivo.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی امکان آزمایش ultrasound مداخله ای interventional برای تشخیص سفتی عضلات در in vivo و ارائه یک روش اندازه گیری مستقیم سفتی عضلات قلب در شرایط ازمایشگاهی
[ترجمه گوگل]هدف بررسی امکان سنجی سونوگرافی مداخله ای برای تشخیص سفتی قلب در داخل بدن و ارائه یک روش اندازه گیری مستقیم سفتی قلب در داخل بدن است

2. That way, when the toString method is called, it offers indention for easier manual reading of these documents.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، هنگامی که روش toString خوانده می شود، indention برای خواندن دستی راحت تر از این اسناد ارائه می شود
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، زمانی که روش toString نامیده می شود، برای خواندن خواندن دستی این اسناد آسان تر است

3. StyleCop, on the other hand, is mostly about hotly debated issues like how many spaces to use for indention.
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، StyleCop عمدتا در مورد موضوعات مورد بحث داغ مانند بسیاری از فضاها که برای indention استفاده می شود، بحث می کند
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، StyleCop عمدتا درمورد مسائل داغ مورد بحث قرار گرفته است مانند تعداد دفعات استفاده از فضاهای مجزا

4. The indentation method of residue stress measurement depends on strain measurement around an indention caused by an impacting sphere.
[ترجمه ترگمان]روش indentation باقیمانده به اندازه گیری فشار وابسته به اندازه گیری کرنش در اطراف یک indention ناشی از یک فضای موثر است
[ترجمه گوگل]روش تناوب اندازه گیری تنش باقی مانده بستگی به اندازه گیری فشار در اطراف قطعه ایجاد شده توسط یک ناحیه تاثیر می گذارد

5. Methods 58 cases of women were deleted dynamically in use of medical indention to cause ovulation by ultrasonography.
[ترجمه ترگمان]روش های ۵۸ مورد زنان به صورت پویا در استفاده از indention پزشکی حذف شدند تا موجب تخمک گذاری توسط ultrasonography شوند
[ترجمه گوگل]روش ها 58 مورد زنان به صورت پویا با استفاده از جای گذاری پزشکی به علت تخمک گذاری توسط اولتراسونوگرافی حذف شدند

6. It has immediate effect on the customer satisfaction, which in turn indirectly affects customer behaviour indention.
[ترجمه ترگمان]این امر تاثیر فوری بر رضایت مشتری دارد که به نوبه خود به طور غیر مستقیم بر رفتار مشتری تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]این تاثیر فوری بر رضایت مشتری است که به نوبه خود به طور غیرمستقیم بر رد رفتار مصرف کننده تاثیر می گذارد

7. Class and method bodies are not enclosed in delimiters but are instead indicated by indention of their bodies.
[ترجمه ترگمان]گروهه ای کلاس و کلاس در delimiters محصور نیستند اما به جای آن توسط indention از بدنشان نشان داده می شوند
[ترجمه گوگل]نهاد کلاس و روش در محدوده های محصور محفوظ نیست، بلکه با تعویض بدن آنها مشخص می شود


کلمات دیگر: