کلمه جو
صفحه اصلی

incandescent


معنی : تابان، دارای نور سیمابی
معانی دیگر : (نورانی در اثر حرارت زیاد) دماشیدگر، تابنده، ملتهب (رجوع شود به: luminescence)، پرنور، پرشید، شیدافشان، تفته

انگلیسی به فارسی

(نورانی در اثر حرارت زیاد) دماشیدگر، تابنده، ملتهب


پرنور، پرشید، شیدافشان، تفته


لامپ رشته ای، تابان، دارای نور سیمابی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: incandescently (adv.)
(1) تعریف: giving off light as a result of heating.

- Replacing incandescent light bulbs with fluorescent bulbs is an easy energy-saving measure.
[ترجمه ترگمان] جایگزینی لامپ های رشته ای با لامپ های فلورسنت، یک اقدام آسان برای صرفه جویی در انرژی است
[ترجمه گوگل] جایگزینی لامپهای رشته ای با لامپهای فلورسنت، صرفه جویی در مصرف انرژی آسان است
- an incandescent lamp
[ترجمه ترگمان] یک لامپ رشته ای
[ترجمه گوگل] یک لامپ رشته ای

(2) تعریف: very bright or glowing.
مشابه: bright

(3) تعریف: showing brilliance or passion.

- an incandescent sense of humor
[ترجمه ترگمان] حس شوخ طبعی خاصی داشت،
[ترجمه گوگل] یک حس تند و زننده از طنز

• glowing with heat, burning white-hot; filled with an intense emotion
something that is incandescent gives out a lot of light when heated; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] فروزان، گداخته، تابان

مترادف و متضاد

تابان (صفت)
light, bright, shining, luminous, brilliant, hot, agleam, incandescent, aglow, fulgent, perfervid

دارای نور سیمابی (صفت)
incandescent

glowing


Synonyms: beaming, brilliant, effulgent, fulgent, intense, lambent, lucent, luminous, phosphorescent, radiant, red-hot, refulgent, shining, white-hot


Antonyms: dark, dim


جملات نمونه

1. incandescent carbon
کربن دماشیدگر

2. incandescent source
منبع ملتهب

3. all those incandescent flowers
همه ی آن گل های درخشان

4. a young man with incandescent ideas
مردی جوان با اندیشه های تابان

5. The mountain's snow-white peak was incandescent against the blue sky.
[ترجمه ترگمان]قله سفید برف کوهستان بر فراز آسمان آبی می درخشید
[ترجمه گوگل]پیکر سفید برفی کوه در برابر آسمان آبی رشته ای بود

6. Gill had an extraordinary, incandescent personality.
[ترجمه ترگمان]گیل فرد فوق العاده و رشته ای است
[ترجمه گوگل]گیل یک شخصیت فوقالعاده و رشته ای داشت

7. It makes me incandescent with fury.
[ترجمه ترگمان]مرا از شدت خشم برافروخته می سازد
[ترجمه گوگل]این باعث می شود من خورشید را خاموش کنم

8. Animal rights supporters were incandescent with rage.
[ترجمه ترگمان]حامیان حقوق حیوانات از خشم برافروخته بودند
[ترجمه گوگل]هواداران حامی حقوق حیوانات از خشم خام بودند

9. The meteorite was described as being incandescent after landing on the ground.
[ترجمه ترگمان]بعد از فرود بر روی زمین، شهاب سنگ توصیف شد
[ترجمه گوگل]پس از فرود بر روی زمین، شهاب سنگ به عنوان رشته ای توصیف شد

10. It was a rare incandescent, magical full moon, alfresco evening.
[ترجمه ترگمان]آن شب، یک شب مهتابی و magical بود که از آن بیرون آمده بود
[ترجمه گوگل]این یک ماه پر از نازک، جادویی، شب عروسی بود

11. But potential Nader voters are ideologically incandescent and do not need debates to motivate them.
[ترجمه ترگمان]اما نادر رای دهندگان بالقوه نادر هستند و نیازی به بحث در مورد انگیزه دادن به آن ها ندارند
[ترجمه گوگل]اما رای دهندگان بالقوه نادر از لحاظ ایدئولوژیک لامپ های رشته ای هستند و برای ایجاد انگیزه به آنها نیازی ندارند

12. Who really saw the aureoles, the incandescent halos, the miraculous moving pictures?
[ترجمه ترگمان]چه کسی واقعا aureoles، هاله هاله، تصاویر متحرک معجزه آسایی را دید؟
[ترجمه گوگل]چه کسی واقعا حوری ها، هاله های رشته ای، تصاویر متحرک متحرک را دید؟

13. She was incandescent with rage.
[ترجمه ترگمان]از شدت خشم برافروخته بود
[ترجمه گوگل]او با خشم لایتنس شد

14. Bongwater's Ann Magnuson carries the incandescent incense stick for the even.
[ترجمه ترگمان]Ann magnuson's Ann آن عصای incandescent را حتی برای خود حمل می کند
[ترجمه گوگل]ان مگنوسن Bongwater حمل چوب بخور بخار را برای حتی

incandescent carbon

کربن گداخته


incandescent source

منبع ملتهب


all those incandescent flowers

همه‌ی آن گل‌های درخشان


a young man with incandescent ideas

مردی جوان با اندیشه‌های تابان


پیشنهاد کاربران

"حرارتی" در: incandescent bulb/لامپ حرارتی

به معنای "حرارتی" در : incandescent bulb ( لامپ حرارتی )

اساتید
لامپ حرارتی همون لامپ مادون سرخه که معمولا برای ایجاد حرارت ازش استفاده میشه

incandescent میشه لامپ رشته ای که برای روشنایی استفاده میشه ( میشد. الان دیگه همه لامپهای روشنایی ال ای دی شدن )


کلمات دیگر: