کلمه جو
صفحه اصلی

worse and worse


بدتروبدتر، بدترازبدتر

جملات نمونه

1. Getting worse and worse all the time.
[ترجمه ترگمان]همیشه بدتر و بدتر می شوم
[ترجمه گوگل]هر زمان بدتر و بدتر می شود

2. My arguments with the boss got worse and worse, and it all culminated in my deciding to change jobs.
[ترجمه ترگمان]بحث من با رئیس بدتر و بدتر شد و همه چیز در تصمیم من برای تغییر شغل به اوج خود رسید
[ترجمه گوگل]استدلال های من با رئیس بدتر و بدتر شد، و این همه در تصمیم گیری من برای تغییر شغل منحصر به فرد بود

3. The crisis was getting worse and worse.
[ترجمه ترگمان]بحران بدتر و بدتر می شد
[ترجمه گوگل]بحران بدتر و بدتر شده است

4. The pain is getting worse and worse.
[ترجمه ترگمان] درد داره بدتر و بدتر میشه
[ترجمه گوگل]درد بدتر و بدتر شده است

5. The storm got worse and worse. Finally, I was obliged to abandon the car and continue on foot.
[ترجمه ترگمان]طوفان بدتر و بدتر شد بالاخره مجبور شدم اتومبیل را رها کنم و پیاده به راه خود ادامه دهم
[ترجمه گوگل]طوفان بدتر و بدتر شد بالاخره من مجبور شدم ماشین را رها کنم و به پایم ادامه دهم

6. The economic crisis is getting worse and worse.
[ترجمه ترگمان]بحران اقتصادی بدتر و بدتر می شود
[ترجمه گوگل]بحران اقتصادی بدتر و بدتر شده است

7. The bullying got worse and worse until finally he had to leave the school.
[ترجمه ترگمان]The بدتر و بدتر شد تا اینکه بالاخره مجبور شد مدرسه را ترک کند
[ترجمه گوگل]قلدری بدتر و بدتر شد تا اینکه در نهایت مجبور شد از مدرسه خارج شود

8. Things got worse and worse between us.
[ترجمه ترگمان]اوضاع بین ما بدتر و بدتر شد
[ترجمه گوگل]چیزهایی که بین ما بدتر و بدتر شد

9. American television news programs are getting worse and worse.
[ترجمه ترگمان]برنامه های خبری تلویزیون آمریکا بدتر و بدتر می شوند
[ترجمه گوگل]برنامه های خبری تلویزیونی آمریکا بدتر و بدتر می شوند

10. The housing stock got worse and worse.
[ترجمه ترگمان]وضعیت مسکن بدتر و بدتر شد
[ترجمه گوگل]سهام مسکن بدتر و بدتر شد

11. Paul's behaviour seems to get worse and worse.
[ترجمه ترگمان]رفتار پل بدتر و بدتر می شود
[ترجمه گوگل]رفتار پل به نظر می رسد بدتر و بدتر شده است

12. This became worse and worse and eventually he had to be put out of his misery.
[ترجمه ترگمان]این وضع بدتر و بدتر شد و سرانجام مجبور شد از این بدبختی خلاص شود
[ترجمه گوگل]این بدتر و بدتر شد و در نهایت او باید از بدبختی او بیرون بیاید

13. Then it just got worse and worse.
[ترجمه ترگمان] بعدش بدتر و بدتر شد
[ترجمه گوگل]سپس آن را بدتر و بدتر کرد

14. But the conditions in Berlin itself became worse and worse.
[ترجمه ترگمان]اما اوضاع در برلین بدتر و بدتر شد
[ترجمه گوگل]اما شرایط در برلین خود بدتر و بدتر شد

15. The tension in the flat got worse and worse, and Kate thought about moving out.
[ترجمه ترگمان]کش مکش در آپارتمان بدتر و بدتر شد و کیت به این فکر افتاد که از خانه بیرون برود
[ترجمه گوگل]تنش در تخت بدتر و بدتر شد، و کیت فکر کرد که در حال حرکت است

پیشنهاد کاربران

دیگه بدتر


کلمات دیگر: