کلمه جو
صفحه اصلی

welfare economics

انگلیسی به انگلیسی

• economics intended to provide benefits to the population

جملات نمونه

1. The theory challenges the assumption of orthodox welfare economics that the existence of market failure is sufficient reason for governmental intervention.
[ترجمه ترگمان]این نظریه فرضیه اقتصاد رفاه اجتماعی را به چالش می کشد که وجود شکست بازار دلیل کافی برای مداخله دولت است
[ترجمه گوگل]این نظریه به فرض اقتصاد رفاه ارتدوکس میپردازد که وجود شکست در بازار دلیل کافی برای دخالت دولت است

2. Every novice student learns the elementary propositions of welfare economics.
[ترجمه ترگمان]هر دانش آموز جدید، موضوعات ابتدایی اقتصاد رفاه را می آموزد
[ترجمه گوگل]هر دانشجوی تازه کار، مقدمات ابتدایی اقتصاد رفاه را می آموزد

3. Summary 1 Welfare economics deals with normative issues or value judgements.
[ترجمه ترگمان]خلاصه ۱ اقتصاد رفاهی با مسایل هنجاری یا قضاوت ارزشی سر و کار دارد
[ترجمه گوگل]خلاصه 1 اقتصاد رفاه با مسائل حاکمیتی یا ارزش قضاوت می پردازد

4. In Chapter where welfare economics was introduced, we stated a very important condition for an increase in economic welfare.
[ترجمه ترگمان]در فصلی که اقتصاد رفاه معرفی شد، شرایط بسیار مهمی را برای افزایش رفاه اقتصادی بیان کردیم
[ترجمه گوگل]در فصل که در آن اقتصاد رفاهی معرفی شد، ما شرایط بسیار مهمی را برای افزایش رفاه اقتصادی اعلام کردیم

5. In welfare economics we are taught that to internalize externalities by appropriate contracts is socially desirable.
[ترجمه ترگمان]در اقتصاد اجتماعی ما به ما یاد می دهیم که تا درونی سازی اثرات جانبی از طریق قراردادهای مناسب، از نظر اجتماعی مطلوب است
[ترجمه گوگل]در اقتصاد رفاهی ما آموزش می دهیم که برای برون رفت از منافع خارجی با قراردادهای مناسب، از نظر اجتماعی مطلوب است

6. Two themes recur throughout our discussion of welfare economics in Part
[ترجمه ترگمان]در بخشی از بحث ما درباره اقتصاد رفاه در بخش ۲، دو موضوع تکرار شد
[ترجمه گوگل]دو موضوع در بحث ما در مورد اقتصاد رفاه در بخش ذکر شده است

7. These methods are based on certain theories of welfare economics or ethic.
[ترجمه ترگمان]این روش ها براساس نظریه های خاصی از اقتصاد و اخلاقیات است
[ترجمه گوگل]این روش ها بر اساس نظریه های خاصی از اقتصاد رفاه یا اخلاق استوار است

8. Welfare economics is a of western economics important and academic branch.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد رفاهی شاخه ای از اقتصاد غربی مهم و دانشگاهی است
[ترجمه گوگل]اقتصاد رفاه یکی از شاخه های مهم و علمی اقتصاد غربی است

9. Welfare economics is the study of the desirability of alternative economic states.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد رفاهی مطالعه مطلوبیت کشورهای اقتصادی جایگزین است
[ترجمه گوگل]اقتصاد رفاه مطالعه خواسته های اقتصادی کشورهای جایگزین است

10. Two themes recur throughout our discussion of welfare economics.
[ترجمه ترگمان]دو موضوع در مباحثات ما در رابطه با اقتصاد اجتماعی تکرار شد
[ترجمه گوگل]دو مضمون در بحث ما در مورد اقتصاد رفاه وجود دارد

11. Formalizing Adam Smith's remarkable insight of the Invisible Hand, this result is the foundation of modern welfare economics.
[ترجمه ترگمان]بینش قابل توجه آدام اسمیت از دست نامریی، این نتیجه بنیان اقتصاد اجتماعی مدرن است
[ترجمه گوگل]شکل گیری آگاهی قابل توجه آدم اسمیت از دست نامرئی، این نتیجه پایه ریزی اقتصادی مدرن است

12. Communal product is the important research target of western welfare economics.
[ترجمه ترگمان]محصول Communal یکی از اهداف مهم تحقیقات اقتصادی در غرب است
[ترجمه گوگل]محصول مشترک هدف مهم پژوهشی اقتصاد رفاه غرب است

13. Whether the market allocation is desirable is determined by welfare economics.
[ترجمه ترگمان]این که تخصیص بازار مطلوب باشد یا نه، توسط اقتصاد رفاه تعیین می شود
[ترجمه گوگل]این که آیا تخصیص بازار مطلوب است، توسط اقتصاد رفاه تعیین می شود

14. Its are main academic contribution expression is mixed in welfare economics microcosmic terrain of economics.
[ترجمه ترگمان]آن عبارت از مشارکت آکادمیک اصلی در اقتصاد و حوزه اقتصاد و حوزه اقتصاد است
[ترجمه گوگل]این عبارت بیانگر مشارکت اصلی دانشگاهی در اقتصاد رفاه زمین لرزه اقتصادی است

پیشنهاد کاربران

اقتصاد رفاه

welfare economics ( اقتصاد )
واژه مصوب: اقتصاد رفاه
تعریف: شاخه ای از علم اقتصاد که بر تخصیص بهینۀ منابع و کالاها و اثر آن بر رفاه اجتماعی تمرکز دارد


کلمات دیگر: