کلمه جو
صفحه اصلی

auric


معنی : طلایی، گوشی
معانی دیگر : وابسته به طلا، دارای طلا، زرین، وابسته بگوش یا سامعه

انگلیسی به فارسی

طلایی، وابسته به گوش یا سامعه، گوشی


قهوه ای، طلایی، گوشی


انگلیسی به انگلیسی

• containing gold (chemistry)

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] طلایی به ماده ای گفته می شود که حاوی طلا باشد ،خصوصا طلا در حالت 3 ظرفیتی آن. مقایسه شود با: auriferous (طلا دار – مثلا معدن یا سنگ – طلا آور، زرآور، زرخیز، طلادار) .

مترادف و متضاد

طلایی (صفت)
auburn, golden, gilt, auric, aureate

گوشی (صفت)
auric, otic, aural, auricular

جملات نمونه

1. Smoke clears one's auric field of entities related to the patterns that one is releasing.
[ترجمه ترگمان]دود یک رشته دوگانه از نهاده ای مرتبط با الگوهایی که یکی از آن ها آزاد می شود را پاک می کند
[ترجمه گوگل]دود، میدان مغناطیسی خود را از اشیاء مربوط به الگوهایی که آزاد است پاک می کند

2. Colors are more vivid and each person's auric field can be seen by all and is considered to be a normal attribute.
[ترجمه ترگمان]رنگ ها واضح تر هستند و میدان auric هر فرد را می توان با همه دید و یک ویژگی نرمال در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]رنگ ها بیشتر زنده هستند و میدان مغناطیسی هر فرد می تواند توسط همه دیده شود و به عنوان یک عنصر طبیعی شناخته می شود

3. Auric Goldfinger: You are quite right, Mr. Bond . You are worth more to me alive.
[ترجمه ترگمان]کاملا حق با شماست آقای باند تو برای من ارزش بیشتری داری
[ترجمه گوگل]Auric Goldfinger: شما کاملا درست است، آقای بوند  شما برای من زنده تر هستی

4. Our personal guardian angel resides in our auric field.
[ترجمه ترگمان]فرشته محافظ شخصی ما در مزرعه auric ساکن است
[ترجمه گوگل]فرشته نگهبان شخصی ما در حیاط خلوت ما ساکن است

5. Last, let us synthesize our large chakras and auric field.
[ترجمه ترگمان]هفته گذشته اجازه دهید میدان بزرگ chakras و auric را بسازیم
[ترجمه گوگل]آخر، اجازه بدهید ما چاکراهای بزرگ و میدان مغناطیسی خود را سنتز کنیم

6. Auric Goldfinger: I trust he will be more successful.
[ترجمه ترگمان]اطمینان دارم که موفق خواهد شد
[ترجمه گوگل]Auric Goldfinger: من اعتماد دارم او موفق تر خواهد بود

7. The astral body, also known as the emotional body, reflects most of the auric colouring.
[ترجمه ترگمان]بدن astral که به عنوان بدنه عاطفی نیز شناخته می شود، بیشتر رنگ auric را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]بدن آسترال، همچنین به عنوان بدن احساسی شناخته شده است، بیشتر رنگ های حجاری را نشان می دهد

8. Then visualize that your energy is'blending with the etheric layer of your auric field.
[ترجمه ترگمان]سپس تصور کنید که انرژی شما با لایه etheric میدان auric ترکیب می شود
[ترجمه گوگل]سپس تصور کنید که انرژی شما با لایه اتریک میدان مغناطیسی شما در حال استراحت است

9. This paper introduced process and technology of recovery of gold from waste auric electroplate liquor, gold plating wastes, auric alloy wastes, gold foiling wastes, auric ashes, etc.
[ترجمه ترگمان]این مقاله فرآیند و فن آوری بازیابی طلا را از مواد زائد auric electroplate، ضایعات plating طلا، ضایعات فلزی auric، دفع زباله، خاکستر auric و غیره معرفی کرده است
[ترجمه گوگل]این مقاله فرآیند و تکنولوژی بازیابی طلا از مشروب الکترود زباله، ضایعات طلاکاری، ضایعات آلیاژی، ضایعات فوالد طلایی، خاکستر قهوه ای و غیره را معرفی کرد

10. One will see the chi energy movement in one's auric photo.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها حرکت انرژی چی را در عکس auric خواهد دید
[ترجمه گوگل]یکی از جنبه های انرژی چی را در یک عکس سحر آمیز مشاهده خواهید کرد

11. Now anchor your source firmly into the feet, pushing it out throughout your auric field.
[ترجمه ترگمان]حالا منبع شما را محکم در پای خود قرار می دهد و آن را از میان زمین auric بیرون می کشد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر منبع خود را محکم به پا، لگد زدن آن را در سراسر میدان حجیم خود

12. An advanced electrolytic process using high molecular polymer film as the diaphram to prepare high purity auric potassium cyanide was presented as the subsequent purification process.
[ترجمه ترگمان]یک فرآیند الکترولیتی پیشرفته با استفاده از لایه قوی پلی مر به عنوان the برای آماده سازی خلوص بالا auric پتاسیم به عنوان فرآیند تصفیه بعدی ارائه شد
[ترجمه گوگل]فرایند الکترولیتی پیشرفته با استفاده از پلیمر پلیمری مولکولی به عنوان دیافرم برای تهیه خلوص بالا از سیانید پتاسیم اوره به عنوان فرآیند تصفیه پس از آن ارائه شد

13. You do not touch the person -- just the auric field of that person.
[ترجمه ترگمان]شما فرد را لمس نمی کنید - - تنها میدان auric آن فرد
[ترجمه گوگل]شما فرد را لمس نمی کنید - فقط زمینه حیرت انگیز آن شخص است


کلمات دیگر: