کلمه جو
صفحه اصلی

subassembly


(مکانیک - الکترونیک: دستگاه سوار شده ای که در دستگاه دیگر جای می گیرد) هم گذاشت فرعی، زیر دستگاه، بخش فرعی، دستگاه فرعی، زیرمجمع

انگلیسی به فارسی

زیرمجمع


زیرمجموعه، زیرمجمع


انگلیسی به انگلیسی

• assembled unit designed to be combined with other units to form a finished product

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] زیر مونتاژ دو یا چند قطعه که برای ساختن قطعه ای معین به یکدیگحر متصل می شود ولی قطعات آن قابل عوض کردن است . و در مونتاژ محصول یا سیستم سطح بالاتری به کار برده می شود . مانند بردهای مداری کامل شده، هدهای چاپگحر . جعبه های بلندگو و دکهای ضبط صوت .
[ریاضیات] قسمت فرعی، گروه فرعی، زیرمجموعه

جملات نمونه

1. Evolution proceeds by the accidental combination of already existing stable sub-assemblies, thereby producing new stable assemblies of higher complexity.
[ترجمه ترگمان]تحول ناشی از ترکیب تصادفی of های پایدار فعلی، و در نتیجه تولید ترکیب های پایدار جدید از پیچیدگی بیشتر را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]تکامل به وسیله ترکیب اتفاقی از پایه های پایه که در حال حاضر موجود است، به دست می آید، و در نتیجه ایجاد مجموعه های پایدار جدیدی از پیچیدگی بالاتری می کند

2. Users also seem to play an important role in silicon based semi-conductors and electronic sub-assemblies on printed circuits.
[ترجمه ترگمان]همچنین به نظر می رسد که کاربران نقش مهمی در conductors semi و sub الکترونیک بر روی مدارهای چاپی ایفا می کنند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که کاربران نیز نقش مهمی در نیمه رسانای سیلیکونی و زیر مجموعه های الکترونیکی در مدار چاپی بازی می کنند

3. Scores of meticulously labelled tins containing sub-assembly fixings were stacked at the rear of the workshop.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از قوطی های با دقت برچسب خورده حاوی fixings مونتاژ در پشت کارگاه روی هم انباشته شده بودند
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از قلع دقیق که حاوی حلقه های مونتاژ شده بودند در عقب کارگاه قرار گرفتند

4. Central electrode subassembly and its production method, nonreciprocal circuit device, communication device.
[ترجمه ترگمان]مونتاژ فرعی الکترود مرکزی و روش تولید آن، دستگاه مدار nonreciprocal، دستگاه ارتباطی
[ترجمه گوگل]زیرمجموعه الکترودهای مرکزی و روش تولید آن، دستگاه مدار غیرقابل نفوذ، دستگاه ارتباطی

5. Special deign is the maze - design subassembly to prevent leakage of circumfluence.
[ترجمه ترگمان]deign خاص، مونتاژ فرعی طرح maze برای جلوگیری از نشت of است
[ترجمه گوگل]طراحی ویژه مازندران - طراحی مونتاژ برای جلوگیری از نشت از circumfluence

6. The paper also gives the rules of subassembly detection, employing connection graph and local blocking graph, based on the definition of subassembly.
[ترجمه ترگمان]این مقاله همچنین به قواعد تشخیص فرعی، به کارگیری نمودار اتصال و گراف مسدود کننده محلی، براساس تعریف مونتاژ فرعی می پردازد
[ترجمه گوگل]مقاله همچنین قواعد تشخیص زیرمجموعه، با استفاده از گراف اتصال و نمودار بلوک محلی، بر اساس تعریف زیرمجموعه می دهد

7. The automatic chain shell magazine is primary subassembly of an automatic ammunition loading system of a certain big-caliber self-propelled howitzer.
[ترجمه ترگمان]مجله اتوماتیک chain اتوماتیک، مونتاژ فرعی اولیه سیستم بارگیری مهمات اتوماتیک یک خمپاره انداز (خمپاره انداز)با کالیبر بزرگ است
[ترجمه گوگل]مجله شات اتوماتیک زنجیره ای، زیرمجموعه اصلی سیستم بارگیری مهمات اتوماتیک از یک ماشین هوای کوهستانی خاص خود است

8. The fuel subassembly total instantaneous blockage accident can cause core structure and fuel melt, even lead to a core disrupt accident(CDA) in fast reactor.
[ترجمه ترگمان]مونتاژ فرعی سوخت در کل حادثه انسداد آنی می تواند باعث ایجاد ساختار مرکزی و ذوب سوخت شود و حتی منجر به اختلال در یک رآکتور سریع در رآکتور سریع شود
[ترجمه گوگل]کل تصادف انسداد لحظه ای کل نمونه های سوخت می تواند ساختار هسته ای و ذوب سوخت را ایجاد کند، حتی در تصادف سریع ناشی از تصادف هسته ای (CDA) ایجاد می شود

9. Special deign is the maze - design subassembly to prevent leakage.
[ترجمه ترگمان]طراحی خاص، مونتاژ فرعی طراحی maze برای جلوگیری از نشت است
[ترجمه گوگل]طراحی ویژه مازندران طراحی زیر مجموعه برای جلوگیری از نشت است

10. Through annalistic GIS technique of subassembly and comparison to MO and VB, we decide to adopt VB and MO based on geographical information system of the school that was projected for second times.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از تکنیک GIS مونتاژ فرعی و مقایسه آن با MO و VB، ما تصمیم می گیریم که VB و MO براساس سیستم اطلاعات جغرافیایی مدرسه ای که برای بار دوم پیش بینی شده بود را اتخاذ کنیم
[ترجمه گوگل]با استفاده از تکنیک GIS سالنهای جمعآوری و مقایسه با MO و VB، ما تصمیم گرفتیم VB و MO را بر اساس سیستم اطلاعات جغرافیایی مدرسه که برای دومین بار پیش بینی شده بود، بپذیریم

11. This paper gives the definition of subassembly, and presents a space partition technique using octree to get connection graph and local blocking graph.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به تعریف مونتاژ فرعی می پردازد و یک تکنیک پارتیشن بندی فضایی با استفاده از octree برای رسیدن به گراف اتصال و گراف مسدود کننده محلی ارائه می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله تعریف زیرمجموعه را ارائه می دهد و تکنیک پارتیشن فضایی را با استفاده از octree ارائه می کند تا نمودار اتصال و گراف مسدود کردن محلی را دریافت کند

12. The subassembly GIS technology divided GIS function module into function control components.
[ترجمه ترگمان]مونتاژ فرعی فن آوری GIS مدول عملکرد GIS را به اجزای کنترل تابع تقسیم کرد
[ترجمه گوگل]تکنولوژی GIS زیر مجموعه GIS ماژول تابع را به اجزای کنترل عملکرد تقسیم کرد

13. It is a special subassembly of high bright aero display tube and used in aero display to face up to other high brightness display.
[ترجمه ترگمان]این یک مونتاژ فرعی ویژه از لامپ نمایش aero عالی است و برای نمایش در معرض نمایش برای دیگر نمایش روشنایی بالا به کار می رود
[ترجمه گوگل]این یک زیرمجموعه ویژه از صفحه نمایش نور آکوستیک بالا است و در صفحه نمایش آیرودرنگ استفاده می شود تا به صفحه نمایش با وضوح بالا دیگر برسد

14. Each subassembly needs to be united and basify, which is easily assemble, operate and maintain; it all could save much time.
[ترجمه ترگمان]هر مونتاژ فرعی باید متحد و basify باشد، که به راحتی مونتاژ، اجرا و نگهداری می شود؛ همه آن ها می توانند زمان زیادی صرفه جویی کنند
[ترجمه گوگل]هر زیرمجموعه باید متحد و اصلاح شود، که به راحتی جمع می شود، کار می کند و حفظ می کند؛ این همه می تواند زمان زیادی را صرفه جویی کند

15. Low temperature environment a cascade refrigeration system in the thermal vacuum test facility of spacecraft subassembly.
[ترجمه ترگمان]محیط دمای پایین یک سیستم خنک کننده آبشاری در ساختمان تست خلا گرمایی of subassembly است
[ترجمه گوگل]محیط کم دما یک سیستم تبرید آبشار در تست آزمایشی خلاء حرارتی زیرمجموعه فضاپیما است


کلمات دیگر: